رمان «وقت سعد» نوشته کلاریسی لیسپکتور منتشر شد.

به گزارش ایبنا، این کتاب آخرین اثری است که این نویسنده پیش از مرگش نوشته است. در ابتدای رمان «وقت سعد» می‌خوانیم:
«تمام جهان با یک آری آغاز شد. مولکولی به مولکول دیگر آری گفت و زندگی زاده شد. اما پش از پیشاتاریخ، پیشاتاریخِ پیشاتاریخ بود و هرگز بود و آری بود. همیشه همین‌طور بوده است. چرایش را نمی‌دانم، فقط همین را می‌دانم که این عالم هرگز آغازی نداشته است.
نمی‌خواهم به اشتباه بیندازم‌تان. ماجرا این است که من فقط با تلاش زیاد می‌توانم به سادگی برسم. پس تا زمانی که پرسش‌های بی‌پاسخ داشته باشم، نوشتن را ادامه خواهم داد. آدمی چطور می‌تواند آغاز کند اگر چیزها پیش از آنکه عملا رخ دهند رخ داده باشند؟ اگر غول‌های آخرالزمانی پیش از پیشاتاریخ وجود داشته باشند؟ اگر این داستان در همین لحظه وجود نداشته باشد، خوب به وجود خواهد آمد. اندیشیدن یک عمل است و احساس کردن یک واقعیت؛ این دو را کنار هم بگذاریم، می‌شود منی که دارم این چیزها را می‌نویسم.»

کلاریسی لیسپکتور، نویسنده‌ای اوکراینی است که در تصفیه نژادی یهودیان اوکراین مجبور به کوچ اجباری به برزیل شد و در آنجا رشد کرد و به‌عنوان نویسنده‌ای برزیلی به دنیای ادبیات معرفی شد. لیسپکتور در سال1977پس از چند سال جدال با سرطان درگذشت؛ هرچند پس از مرگ او نیز 3رمان از او به زبان پرتغالی منتشر شد. ردپای مرگ را می‌توان در رمان‌های آخر لیسپکتور مشاهده کرد؛ به‌ویژه در رمان ساعت سعد که مدتی پیش از مرگ او منتشر شده است.

رمان ضربان (دم حیات) او با ترجمه پوریا رفویی اثر دیگری است که از این نویسنده به فارسی ترجمه شده است. اما به‌تازگی نریمان افشاری رمان «وقت سعد» را از او ترجمه کرده است. پیش‌تر نیز شکیبا محب‌علی ترجمه دیگری از این رمان را با عنوان «ساعت ستاره» به فارسی منتشر کرده بود.

رمان «وقت سعد» نوشته کلاریسی لیسپکتور با ترجمه نریمان افشاری در 97صفحه و شمارگان 500نسخه به قیمت 13500تومان از سوی انتشارات هیرمند در سال 1397 منتشر شده است.

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...