از تیم تحقیقاتی زمین به هلوی بشقابی، زورگ!

فدای خاک پای پلوتونیم آسایت گردم!

کمی دیر کردم زیرا در راه بازگشت به خانه در خیابانی دو ساعت در ترافیک گیر کردیم. خیابانی که دیروز در همین ساعت خلوت بود و ترافیک روانی داشت و نه تصادفی اتفاق افتاده بود و نه هیچ مشکل دیگری و برای این ترافیک هیچ توضیح علمی پیدا ننمودیم. با وجود این ما تسلیم نشده و مطمئن بودیم ترافیک تابع یک جور قاعده و قانون و یک نظم مختص به خودش باشد و بشود آن را مانند هر پدیده دیگری در کهکشان در قالب یک الگویی تعریف نمود. در نتیجه مجموعه داده‌های آماری‌مان را در مورد ترافیک تهران از تعداد ماشین‌ها و ظرفیت خیابان‌ها و جای پارک و هر چه که لازم بود در "شصت‌ویک" ریختیم که یک الگویی برای پیش‌بینی ساعات شلوغ و خلوت خیابان‌ها بدهد.

در ابتدا جواب داد که با این داده‌ها خیابان های شهر باید از 5 سال قبل کلا قفل شده باشد و هیچ اتومبیلی نتواند از جایش حرکت کند که طبعا پاسخ غلطی بود زیرا اتومبیل‌ها در اینجا تکان که می‌خورند هیچ، ویراژ هم می‌دهند و لایی هم می‌کشند و وقتی "شصت‌ویک"برای بار سوم شروع به محاسبه نمود، باکش ترکید و خواهشمند است هرچه زودتر اقدام به ارسال یک قطعه باک یدکی مدل 61 بفرمایید که کار ما در اینجا در ولایت غربت لنگ نماند.

از مورد فوق می‌خواهم به این نکته برسم که برای بسیاری از پدیده‌های این سیاره نمی‌توان توضیح علمی یافت و اساسا بجز قانون جاذبه و دو سه تا قانون و فرضیه دیگر قوانین و نظریات علمی در اینجا جواب نمی‌دهد و علم امروز ما در تعریف این جامعه پیچیده ناتوان است و عوضش این جامعه هم علوم را جدی نمی‌گیرد بجز علومی که در زندگی‌شان تاثیر مستقیم دارد و پول تویشان است؛ مانند دکتری که بهشان دارو بدهد که خوب بشوند و مهندسی که ساختمان و ماشین بسازد و اینها علم هستند و علومی مانند اقتصاد و ژنتیک و ادبیات و بیولوژی و روانشناسی، علوم لوکس به حساب می‌آیند که اگر نباشند کسی نمی‌میرد و مال دانشجویانی هستند که نتوانستند دکتر و مهندس شوند و کاربرد مهمشان برای خواستگاری و گذاشتن روی طاقچه است.

یکی از این علوم لوکس، آمار است همان طور که می‌دانید آمار، علمی است که به ما در استفاده بهینه از زمان و منابع کمک نموده و از اتلاف هزینه و وقت اضافی جلوگیری می‌نماید و کل کاربردش در جهت برنامه‌ریزی و هدایت جامعه برای ساخت آینده‌ای بهتر است.

با تعریف فوق مشخص می‌گردد که یک چنین علمی در اینجا ارزشی در حد کشک دارد و جز در برخی موارد و زمان‌هایی خاص محل سگش هم نمی‌گذارند و سرجمع کسی دقیقا نمی‌داند آمار در اینجا به چه دردی می‌خورد.

کاربرد مهم آمار در اینجا در سمینارها و میزگردها و کنگره‌ها و برنامه‌های تلویزیونی می‌باشد و در این مواقع نمودارهای قشنگ رنگی با ستون‌های نامساوی می‌کشند که برای دکور اتاق روسای ادارات نیز به کار می‌رود و یک نمودارهای دیگری که یک خط هایی دارد که شکر خدا همیشه رو به بالاست و حالا مثلا قیمت نان برود بالا خوشبختانه مردم خودشان آگاه هستند و فورا خودشان می‌فهمند و حالا هی بیایند و برایشان خط رو به پایین بکشند و بهشان یاد آوری بکنند: نخیر!

و در اینجا از خطوط سرازیری و سایر چیزهای روحیه خراب کن پرهیز می‌نمایند و به همین دلیل است که مردم در اینجا سرحال و با روحیه و قبراغ می‌باشند و به همین دلیل است که آمار در اینجا کلا به درد کسی نمی‌خورد.

عشقم! بیا جلوی چشمم...
تماس، فرت...

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...