فردریش دورنمات

19 فروردین 1385

فردریش-دورنمات

فرزند کشیش بود و تحصیلات خود را در رشته ادبیات و فلسفه در زوریخ و برن انجام داد. چندی به کار طراحی و نقد ادبی پرداخت، سپس به نمایشنامه­‌نویسی روی آورد... مردم یک روستا از پزشک و افراد انتظامی، از کشیش و کدخدا و آموزگار همه آماده‌­اند که در راه به دست آوردن پول به آدمکشی مبادرت کنند... از دانشمندان، افرادی ساکن تیمارستان می­‌سازد، از امپراتور، بانکداری فاسد تصویر می­‌کند، از دربان خانه، مردی سیاسی و از هنرپیشه، مؤمنی ریاکار.

فردریش دورنمات، Durrenmatt, Friedrich نمایشنامه‌­نویس و رمان‌­نویس سوئیسی ولی آلمانی زبان (1921 ) که در حومه شهر برن Bern زاده شد. فرزند کشیش بود و تحصیلات خود را در رشته ادبیات و فلسفه در زوریخ و برن انجام داد. چندی به کار طراحی و نقد ادبی پرداخت، سپس به نمایشنامه­‌نویسی روی آورد. دورنمات در آغاز به سبب خلق آثار عجیب و غریب، چه از نظر بیان، چه از نظر موضوع و آزادی از هرنوع قید و سنت ادبی، سر و صدای فراوان برپا کرد. نمایشنامه «نابینا» Blinde در 1948 بر صحنه آمد که شهر ویران شده‌­ای را بر اثر جنگهای سی‌­ساله نشان می‌­داد، و «رومولوس کبیر» Romulus der Grosse در 1949. دورنمات در این دو اثر، زمان و مکان گذشته را از نو ساخته و عناصر تاریخی را در سبک خاص خود به کار گرفته است. نمایشنامه «فرشته‌­ای به بابل می‌­آید» Ein Engel kommt nach Babylon که در 1957 برصحنه آمد، بیش از آنکه وصف تمدنی نابود شده باشد، بیان زیبا و شاعرانه‌­ای است از پیامبران و شاهان و مقدمه‌­ای بر بناگذاردن برج بابل که از رؤیاهای دیرینه دورنمات به شمار می‌­آمد. «ازدواج آقای می سی سی پی» Die Ehe des Herrn Mississipi در 1952 اجرا شد و در 1957 در آن تجدیدنظر به عمل آمد. این اثر عمیق­ترین اثر دورنمات در نوع تراژدی کمیک است و نمایشی معجزه‌­آمیز و هجوی تند و نیرومند از طبقه کاسب پولدار که همه‌ی معیارها و ارزشهای جامعه را دگرگون ساخته است. در این نمایشنامه کسانی برصحنه آورده شده‌­اند که برخلاف همه موازین اخلاقی و نداهای وجدان، در کشتن همنوعان خود تردید به خود راه نمی‌­دهند، قاضی می‌­سی‌سی‌­پی زن خود را به قتل می‌­رساند. خود نیز به دست همسر دومش مسموم می­‌گردد. اشخاص نمایشنامه همه مظهر خشونت و سختدلی­‌اند، بی‌­آنکه از هیچگونه ارزشی برخوردار باشند.

مردم یک روستا از پزشک و افراد انتظامی، از کشیش و کدخدا و آموزگار همه آماده‌­اند که در راه به دست آوردن پول به آدمکشی مبادرت کنند، اما نبوغ‌­آمیزترین نمایشنامه‌­ای که تا آن زمان نویسنده‌­ای سوئیسی نوشته و دورنمات را جز بزرگترین نمایشنامه نویسان معاصر در سراسر جهان معرفی کرده است، نمایشنامه «ملاقات بانوی سالخورده»
De Besuch der alten Dame (1956) است که به زبانهای مختلف ترجمه شده و در تئاتر برادوی Broadway امریکا با موفقیت بر صحنه آمده است. این اثر نمایش مسخره­‌آمیز جدیدی است همانند تراژدیهای کلاسیک. بانوی ثروتمندی به شهر زادگاهش می­‌رود و به ظاهر برای همشهریانش نیکبختی و ثروت به همراه می­‌برد ولی در واقع حس کینه‌­توزی و انتقام‌جویی را میان آنان رواج می­‌دهد، بر آتش سودجویی‌ها و ساده‌­لوحی‌ها تا حد جنایت دامن می‌­زند. بانوی سالخورده در ازای پولی که به مردم زادگاه خود ارزانی می­‌دارد، چه انتظار دارد؟ انتظار قتل مردی که روزی او را فریب داده و ترک کرده است.

فردریش دورنمات، Durrenmatt, Friedrich

نمایشنامه «فیزیکدان»
Die Physider (1962)، نمونه جدیدی است از «تئاتر عینی» که قصد ندارد چیزی را به اثبات برساند، بلکه کشمکش‌هایی را پیش چشم می‌­گذارد که از مسائل پیچیده و گوناگون پدید آمده است. دورنمات به تلویزیون و سینما علاقه بسیار داشت، فیلمنامه‌­های متعدد نوشت و چندی نیز کارگردان تئاتر و اپرا گردید. وی نه­‌تنها نمایشنامه­‌نویس بزرگ، بلکه رمان‌­نویس و نثرنویس دقیقی نیز به شمار می­‌آید. رمانهای کارآگاهی او را از ترسی که بر وجود بشر چیرگی دارد، مایه گرفته است. از جمله رمانهای او می توان به: «قاضی و جلادش» Der Richter und sein Henker (1952)، «سوءظن» Der Verdacht (1953)، «قول» Das Versprechen (1958) و مانند آن اشاره کرد. مقاله معروفی نیز درباره تئاتر دارد با عنوان «مسائل تئاتر» Theaterprobleme (1955)، که در آن مسائل مربوط به تئاتر و موضوعهای تئاتر جدید را مطرح کرده است. دورنمات خاصه به سبب توجه به چیزهای عجیب و غریب و به سبب طنز عمیقی که به وسیله آن دنیای جدید و به طور کلی غلبه ناتوانی و درماندگی را بر عالم بشری وصف می­‌کند، شناخته شده است. دورنمات به مسائل انسانی ابعاد گسترده­ای می‌­بخشد و تا حد وهم و خیال‌­انگیزی پیش می­‌رود. به گفته خود او «انسانها را مجسم کرده است، نه عروسک‌های خیمه شب بازی را، حرکت و فعل و عمل را پیش چشم گذارده، نه اینکه فقط به داستان‌پردازی اکتفا کند. دنیایی را ساخته و نه اینکه خصیصه‌­ای را.» وی به تمثال‌سازی توجه خاص دارد. از دانشمندان، افرادی ساکن تیمارستان می­‌سازد، از امپراتور بانکداری فاسد تصویر می­‌کند، از دربان خانه، مردی سیاسی و از هنرپیشه، مؤمنی ریاکار.

دورنمات به دریافت چندین جایزه ادبی نایل آمده است، از آن جمله: جایزه ایتالیا در 1958 برای نمایشنامه‌­های رادیوئی، جایزه منتقدان نیویورک در 1959، جایزه شیلر در 1959 و مانند آن.

زهرا خانلری. فرهنگ ادبیات جهان. خوارزمی

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...