رمان «پطرزبورگ» [Petersburg] نوشته آندری بیه‌لی [Andrei Bely] با ترجمه فرزانه طاهری توسط نشر مرکز منتشر و راهی بازار نشر شد.

پطرزبورگ [Petersburg] نوشته آندری بیه‌لی  Andrei Bely

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، از این‌رمان ترجمه دیگری به قلم افتخار نبوی‌نژاد هم توسط نشر ثالث منتشر و عرضه شده است. «پترزبورگ» دربرگیرنده رمانی است که داستانش در مقطع زمانی اواخر قرن نوزدهم و استیلا و اختناق روسیه تزاری می‌گذرد. سنت‌های ارتجاعی و ضدعقل جاری در جامعه و تلاش بیهوده برای حرکت به سمت توسعه از جمله مفاهیمی است که نویسنده در این کتاب به آن‌ها پرداخته است.

ترجمه‌ای که نشر مرکز از این‌رمان ارائه کرده، براساس دو نسخه چاپ‌شده از این‌ اثر در سال‌های ۱۹۷۸ و ۲۰۰۹ انجام شده است. آن‌چه مخاطب در این‌کتاب با آن روبرو می‌شود، نخستین ترجمه کامل متن نهایی رمان مذکور در سال ۱۹۲۲ است. وقتی کسی از اثری از بیه‌لی سخن می‌گوید، با تردید از کلمه نهایی استفاده می‌کند، چون او عادت داشت برای نیل به کمال، متن را بی‌امان تغییر بدهد. اما متن سال ۱۹۲۲ آخرین روایت رمان است که بیه‌لی پیش از مداخله سانسور خلق کرد؛ و همین واقعیت دلیل اصلی انتخاب متنی شایسته ترجمه بود.

ولادیمیر ناباکوف نویسنده برجسته ادبیات روسیه، چهار رمان را به‌عنوان برجسته‌ترین شاهکارهای منثور قرن بیستم معرفی کرده است: «در جست‌وجوی زمان از دست رفته» نوشته مارسل پروست، «مسخ» نوشته کافکا، «اولیس» نوشته جیمز جویس و «پطرزبورگ» اثر بیه‌لی. نویسنده رمان «پطرزبورگ» در این‌کتاب، فضای شگفت‌انگیزی از روسیه سال ۱۹۰۵ را خلق؛ و درباره هویت ملی هم پرسش‌هایی مطرح کرده است.

آندری بیه‌لی با خلق فضایی وهم‌آلود، در شهری که پایه‌هایش بر آب بنا شده و اقلیمی مه‌آلود دارد، به شخصیت اصلی رمانش بدل شده است. در «پطرزبورگ» گویی هیچ‌چیز قطعیت ندارد و همه‌چیز سیال است. این‌نویسنده با کتاب پیش‌رو به این‌افسانه که پطرزبورگ شهر اشباح و سایه‌هاست، مهر تائید زده است.

فرزانه طاهری در ارائه ترجمه فارسی این‌کتاب نسخه‌های انگلیسی و ترجمه آلمانی آن را مورد بررسی قرار داده است. به جز «موخره»، «پی‌نوشت‌ها»، «پیشگفتار مترجمان انگلیسی نسخه سال ۱۹۲۲» و «مقدمه آدام ترلول بر ترجمه انگلیسی مک‌داف نسخه سال ۱۹۱۶» که انتهای کتاب چاپ شده‌اند، یادداشتی بر متن و ترجمه و یادداشت مترجم فارسی کتاب هم، همراه متن رمان چاپ شده‌اند.

رمان مذکور ۸ فصل اصلی دارد که عناوین‌شان به‌ترتیب عبارت است از: «فصل اول: که در آن داستان شخصی بلندپایه، بازی‌های دماغی او و ناپایداری هستی روایت می‌شود»، «فصل دوم: که در آن دیداری معین، مشحون از پیامدها، گزارش می‌شود»، «فصل سوم: که در آن شرح داده می‌شود که نیکالای آپولونویچ آبلئوخف چگونه آبروی خود و اقدام متهورانه‌اش را می‌برد»، «فصل چهارم: که در آن نخ روایت می‌گسلد»، «فصل پنجم: که در آن ماجرای مردک ریزنقش با زگیل گوشه بینی و قوطی ساردین با محتویات خوفناکش نقل می‌شود»، «فصل ششم: که در آن رویدادهای یک روز خاکستری معمولی نقل می‌شود»، «فصل هفتم: یا، رویدادهای یک روز خاکستری معمولی همین‌طور ادامه می‌یابند» و «فصل هشتم: و آخر».

در قسمتی از رمان «پطرزبورگ» می‌خوانیم:

پاسی از روز گذشته بود که فرشته پری مرحمت فرموده و از قعر بالش‌ها چشم‌های کوچولوی معصومش را گشود؛ اما چشم‌های کوچولویش هم می‌آمدند؛ مرحمت فرموده بر آن شد کمی بیشتر در حالت خواب‌آلودگی بماند؛ فوج‌فوج چیزهای فهم‌ناپذیر و بی‌قرار و اشارت‌های نیم‌فهمیده زیر شکن‌درشکنِ گیسوانش برمی‌آمدند: نخستین فکری که به ذهنش خطور کرد فکر شب‌نشینی آن شب بود: واقعا قرار بود آنجا چه پیش بیاید! اما در تکاپوی پروراندن این فکر، چشم‌های کوچولویش هم می‌آمدند؛ و احساسات بی‌قرار و اشارت‌های نیم‌فهمیده باز می‌گشتند؛ منحصرا یک چیز برمی‌آمد: پمپادور، پمپادور، پمپادور! _پمپادور دیگر از کجا آمده بود؟ روحش اما این کلمه را چراغان می‌کرد: لباس به سبک مادام پمپادور _ تور والنسیایی، کفش‌های رقص نقره‌ای، منگوله‌ها! در این چند روز کلی با خیاطش سر و کله زده بود، مادام فارنوآ حاضر نبود بر سر تور بلوند کوتاه بیاید: «تور بلوند برای چی می‌خواهید؟» اما مگر می‌شد از تور بلوند چشم بپوشد؟ مادام فارنوآ اولش گفته بود: «با سلیقه من، و سلیقه شما _ چطور ممکن است به سبک مادام پمپادور از کار در نیاید!» اما سوفیا پطرونا نخواسته بود کوتاه بیاید، و مادام فارنوآ پیشنهاد کرد که پارچه را پس بگیرد.

این‌کتاب با ۵۳۶ صفحه، شمارگان هزار و ۸۰۰ نسخه و قیمت ۹۸ هزار و ۵۰۰ تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...