«یک استکان چای ‌تلخ» تازه‌ترین تجربه نوشتاری سید علی شجاعی است که در قالب یک فیلم‌نامه سینمایی نوشته شده است.

به گزارش فارس، «یک استکان چای ‌تلخ» تازه‌ترین تجربه نوشتاری سید ‌علی شجاعی است که در قالب یک فیلم‌نامه سینمایی نوشته شده است. این فیلم‌نامه با مرگ صاحب یکی از بزرگترین کارخانه‌ها و دفاتر صادرات و واردات چای در ایران شروع می‌شود. پیرمردی که فرزندانش سال‌ها چشم در طمع مال او داشتند و حالا پس از مرگ او درست زمانی که حس می‌کنند صاحب اموال وی شده‌اند با این واقعیت روبرو می‌شوند که پدر پیش از مرگ خود و سال‌ها قبل، تمامی اموالش را در قالب صلح‌نامه‌ای به فرد دیگری بخشیده است. این اتفاق شوکی بزرگ به خانواده وارد می‌کند و در ادامه داستان به سراغ ماجرایی در ۱۸ سال قبل می‌رود که راز این اتفاق را باز می‌کند.

سید علی شجاعی تجربیاتش در داستان‌نویسی را پیش از این در قالب داستان‌کوتاه و بلند اجتماعی و مذهبی به ثبت رسانده است و تجربیات جسته و گریخته‌ای نیز در شعر دارد. گرچه او را در نگارش وام‌دار پدرش می‌دانند، ولی خود او نیز گاه در گفتگوهایی از این انتساب ابراز ناخوشایندی نکرده و می‌گوید به چنین اتفاقی در صورت وجود افتخار می‌کند. فیلم‌نامه «یک استکان چای تلخ» نیز در ادامه همین مسیر و با بازخوانی برخی از مهم‌ترین دغدغه‌های شجاعی در قالب یک داستان‌نویس اجتماعی نوشته شده است.

نگاه خاص او به رویدادهای اجتماعی که نشأت گرفته از سازمان و سامان زندگی پاک در ساختار عمدتاً ناپاک زیست اجتماعی معاصر است، در او دغدغه‌هایی را خلق کرده است که در نگارش این فیلم‌نامه به خوبی هویداست. شخصیت‌سازی از افراد مختلف که به طور عمده در نقش خانواده و نزدیکان خانواده سررودی (متوفی) خود را نشان می‌دهند و نوع نگاه خاص آنها به زندگی و مناسباتش و نیز ایجاد برخی چهره‌های سفید و خاکستری درست در مقابل آنها در داستان، برای نوعی تلنگر زدن به مخاطب و نیز تکیه بر قصه‌سازی و قصه‌گویی و دوری از اطناب‌های بیانی در زمره شگردهای او در داستان‌نویسی است. در عین حال شجاعی در این فیلم‌نامه سعی کرده است با ایجاد میزانسن‌های دقیق و متعدد در فیلم‌نامه و تغییر مدام زاویه دید در اثر آن را به متنی پرکشش و تعلیق مبدل کند.

گنجاندن دو داستان در دل هم و نیز استفاده از زبان نزدیک به شخصیت کاراکترها و نیز طنزی نهفته در بیان آنها که نویسنده سعی کرده آن را با توصیف حالات متعدد از شخصیت آنها همراه کند نیز از دیگر موضوعاتی است که در ایجاد جذابیت در این اثر مؤثر بوده است.

کتاب نیستان فیلم‌نامه سینمایی «یک استکان چای تلخ» را در ۱۰۰ صفحه با قیمت ۲۰۰۰۰ تومان منتشر شده است. 

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...