رمان ایرانی «مهاجران خسته دل» نوشته حسن گل محمدی منتشر شد. مخاطب در این رمان با واقعیت‌های مهاجرت و زندگی مهاجران آشنا می‌شود.

به گزارش مهر، انتشارات گوتنبرگ کتاب «مهاجرانِ خسته دل» نوشته حسن گل محمدی را با شمارگان ۵۰۰ نسخه، ۴۱۰ صفحه و بهای ۴۰ هزار تومان منتشر کرد.

نویسنده خاطرات خود از پنج سال اول مهاجرتش به کانادا را در قالب رمانی به مخاطبان عرضه کرده است. واقعیت‌های مهاجرت یا به بیانی بهتر سیمای لخت مهاجرت را می‌توان در این کتاب دید. گل محمدی کتاب را به آنهایی تقدیم که کرده که «شهامت اقرار واقعیت‌های مهاجرت را ندارند.»

«مهاجران خسته دل» را می‌توان یک کتاب در جهت تبیین رفتارشناسی در مهاجرت نیز دانست. البته طیف مخاطبان این کتاب را فقط مهاجران تشکیل نمی‌دهند. بلکه بجز آنها، کسانی که قصد مهاجرت دارند و حتی عامه مردم نیز می‌توانند کتاب را مطالعه کرده و از آن بهره ببرند.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «پاییز سال ۱۳۸۹ (۲۰۱۰) هنگامی که برای تست سالیانه پزشکی به دکتر خانوادگی مراجعه کردم، به من گفت که با توجه به سابقه بیماری قلبی که در گذشته داشته‌ای، امسال باید به یک متخصص قلب مراجعه کرده و تحت آزمایش قرار بگیرید.

در تورنتو با توجه به اینکه خدمات پزشکی رایگان و امکانات خدمات رسانی برای همه یکسان است، نوبت دسترسی به دکتر متخصص طولانی است. بنابراین قرار شد بعد از دو ماه انتظار دکتر قلب من را معاینه کند.

سابقه ذهنی خوبی از لحاظ مراجعه به دکتر نداشتم، چند مورد که به خدمات پزشکی اورژانس نیاز داشتیم، آنقدر بیمار در بیمارستان فراوان بود و نوبت‌ها به کندی صورت می‌گرفت که آدم پس از چندین ساعت انتظار بیماری خود را فراموش کرده و دوست داشت به منزل برگردد.»

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...