به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، چهارشنبه سوری جشن تکرار زمان گذشته و حضور دوباره آن در زمان حال است. در این جشن با کنش‌های شادمانه خود زمان گذشته را در زندگی خود بازسازی و دوباره تجربه می‌کنند و شادی و نشاط خود را در گروه‌های اجتماعی در هر قوم و فرهنگ و زبان در کنش‌های آئینی گوناگون متجلی می‌سازند. از ویژگی‌های بنیادین و نمادین آشکارا این جشن، افروختن آتش در هر خانه و کوی و برزن و محله‌های شهر و روستا است.

کتاب «چهارشنبه سوری» جشن عروج ارواح مردگان به عالم زندگان در چهار بخش گاهشماری، چهارشنبه‌سوری، کنش‌های آئینی و کنش‌های تفریحی - الحاقی تنظیم شده است. نگاهی به ماه و هفته در ایران، ساختار لفظی و معنایی چهارشنبه‌سوری، خاستگاه تاریخی- آئینی جشن، ساختار فرهنگی- اعتقادی، ایزدان برکت‌بخش، آئین‌های تطهیر، نمایش حضور نمادین ارواح مردگان، پیش‌بینی آینده، بلاگردانی، جادوزدایی و باطل کرده سحر، سفره چهارشنبه سوری، نمایش آتش، آتشباری و هنجارشکنی سنت‌ها فصل‌های کتاب را دربرمی‌گیرد.

بلوکباشی در این کتاب به فرود فروهرها از آسمان اشاره کرده و این‌گونه نوشته است که فرود آمدن فروهرها یا روان امشاسپندان (نامیرایان نیکوکار) از آسمان به زمین در ده روز فرودگان (در پنج روز آخرین ماه سی روزه سال و پنج روز افزوده به آخرین ماه سال) از باورهای دینی ایرانیان پیرو دین مزدیسنا بوده است. این باور از دیرباز در فرهنگ رفتاری مردم ایران در این روزهای خاص مقدس در اسفندماه بازتاب ویژه‌ای داشته است و مردم با واکنش‌هایی نمادین بازتابندگی این باور را در مناسک آئینی آخر سال جلوه‌گر می‌ساخته‌اند.

رسم افروختن آتش در شب چهارشنبه‌سوری این جشن را با مناسک کهن آتش افروختن در جشن‌هایی مانند نوروز، آذر جشن (در شب آغاز زمستان و سال نو در ایران باستان) و سده (در دهم بهمن‌ماه، شب آغاز چله کوچک و پایان چله بزرگ زمستان در تقویم کنونی) پیوند می‌دهد. رسم افروختن آتش و بازی با آتش چنان در فرهنگ چهارشنبه‌سوری نهاده شده است که هرگز نمی‌توان حضور آتش را در جشن نادیده انگاشت، یا آن را از جشن حذف کرد.

با توجه به تغییرات و تحولات فرهنگی بسیار در مراسم و آداب چهارشنبه‌سوری، به ویژه در رفتار و عقاید زنان جامعه در طول سال‌های گذشته بازماندن و تداوم پدیده افروختن آتش در آن تا این روزگار نشان از برخورداری این سنت از یک واقعیت معنوی مبتنی بر عقلانیت جمعی دارد. رسم افروختن آتش در جشن‌های مربوط به آغاز فصل یا در پایان سال پیشینه‌ای بسیار کهن در فرهنگ ایران داشته و اصل و بنیان و خاستگاه این گونه جشن‌ها به مجموعه جشن‌های رایج در فرهنگ اقوام هند و اروپایی بازمی‌گردد. افروختن این آتش به‌ویژه در شب چهارشنبه آخر سال به دوره اسلامی و رواج هفته در گاه‌شماری اسلامی بازمی‌گردد و تاریخ زمان تداول آن نیز در است است که چندان روشن و معلوم نیست.

ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه نوشته است که در زمان او در منطقه فارس بر روی بام، برای آمدن ارواح مردگانشان طعام می‌گذاشته‌اند و البته همین امروز هم در بسیاری از روستاهای ایران می‌شود سفره انداختن برای ارواح را مشاهده کرد. چهارشنبه سوری در طول تاریخ تغییر و تحولات فراوانی به خود دیده است ولی به طور کلی حکومت‌ها و سیاست‌ها نتوانسته‌اند این جشن را از میان ببرند. تحولی که امروز در چهارشنبه سوری رخ داده است این است که در گذشته مبنا این بود که چهارشنبه سوری در محیط بسته خانه یا حیاط خانه انجام شود ولی امروز این جشن به محیط عمومی سرایت کرده و بسیار گسترده شده است.

علی بلوکباشی در این کتاب نوشته است: چهارشنبه سوری امری قدسی در فرهنگ ایران است و ماه اسفند که زمان وقوع چهارشنبه سوری است نیز ماهی مقدس در فرهنگ ایران بوده است. مفهوم هفته در ساخت زمانبندی ایران باستان وجود نداشته و امری وارداتی پس از اسلام است. ما در فرهنگ ایران باستان، به جای چهارشنبه سوری، شب سوری داشته‌ایم. چهارشنبه سوری از جنس نوروز است و پاره‌ای از ساختار نوروز است. کنش‌های مربوط به چهارشنبه سوری کنش‌هایی نشاط‌‌انگیز در انتهای سال هستند و این آئین قدسی به دو مقوله زمان و طبیعت وابستگی دارد. در فرهنگ اساطیری ما، آخر سال آخرالزمان به حساب می‌آید.

نام این ماه خود مقدس است. اسفندارمز ایزددختی است که مادر زمین نامیده می‌شود و پاسداری از زمین و تمام امور و تدابیر مرتبط با این زمینه بر عهده اسفندارمز است. همچنین یکی دیگر از عوامل قداست ماه اسفند آفرینش انسان و نور در این ماه است. به اعتقاد ایرانیان با پایان یافتن سال کهنه، بازخلقت رخ می‌دهد و دوباره همه چیز از نو آغاز می‌شود و از این منظر نیز ماه اسفند حائز تقدس است. اسطوره آخرالزمان بودن پایان سال در فرهنگ‌های متفاوتی وجود دارد و کسانی مانند میرچا الیاده نیز به این موضوع اشاره می‌کند. الیاده می‌گوید در پایان سال عالم در آبهای ازلی ناپدید و در سال نو باز زاده خواهد شد.

سومین عامل قداست اسفند این است که در گذشته هر روز از ماه نامی داشت و روز پنجم ماه اسفند نام داشت. زمانی که نام روز و نام ماه با یکدیگر تطبیق پیدا می‌کرد آن روز مقدس انگاشته می‌شد. روز پنجم اسفند عید زنان بود و این روز چنان که ابوریحان بیرونی گفته است با نام مردگیران یا مژده‌گیران نامیده می‌شده و در این روز دختران اجازه داشتند خود همسرشان را انتخاب کنند. همچنین در این روز مردان موظف بودند برای زنان و دختران و همسرانشان هدیه تهیه کنند. پیش از انقلاب هم روز پنج اسفند به پیشنهاد استاد ابراهیم پورداود روز زن نامیده شده بود و آن روز جشن گرفته می‌شد و در آن روز هدیه دادن گل میخک که نماد اسفندارمذ است رواج داشت.

یکی دیگر از عوامل قداست اسفند حضور ایزدان گرمازا است. در متون زرتشتی از ایزدانی نام برده شده که به زمین می‌آیند تا تولید گرما کنند. کهن‌ترین این ایزدان مرد-ایزد رپیتهوین و زن-ایزد اسفندارمذ بوده‌اند. این ایزدان دیو و عفریت سرما را از میان می‌بردند و زمین را برای کشت آماده می‌کردند. این پندار در دوران اسلامی نیز ادامه پیدا کرده است و ما اکنون در بسیاری از فرهنگ‌ها و خرده‌فرهنگ‌هامان به برخی مرد-ایزدان یا زن-ایزدان اعتقاد داریم. مانند اسفندیار، خضر، چهارشنبه خاتون، بی‌بی نور، بی‌بی هور و بی‌بی نوروز. این‌ها هر کدام در قسمت‌هایی از ایران حضور فعالی دارند.

به عنوان نمونه چهارشنبه خاتون مورد اعتقاد مردم گیلان و مازندران است و بی‌بی‌نور در سیستان و بلوچستان و بی‌بی‌نوروز در خراسان مورد توجه هستند. این ایزدان موظف بودند عمر دوباره‌ای به جهان بدمند و گرما را بر جهان مستولی کنند. برای ورود هر یک از اینان مردم کنش‌های استقبالی مختلفی دارند. به عنوان نمونه در مورد چهارشنبه خاتون در گیلان زنان به سر چاه‌ها می‌روند و او را دعوت می‌کنند که بیاید.

از دیگر رخدادهای اسفند ماه فرود فروهرها یا عروج ارواح مردگان به زمین است. این اعتقاد در میان فرهنگ‌ها و اقوام مختلف رایج است که در روزی از سال ارواح مردگان به زمین می‌آیند و این عروج نیز به هنگام فراگشت سال کهنه به سال نو رخ می‌دهد. در مسیحیت اول نوامبر روز اموات است. در بین مسلمانان لیله الرغائب که نخستین شب جمعه ماه رجب است و در میان شیعیان شب جمعه هر هفته این کارویژه را دارد. در میان زرتشتیان پنج روز آخر سال و پنج روز اول سال تازه ده روز فروردین‌گان نامیده می‌شد و چهارشنبه آخر سال نیز در این روزها اتفاق می‌افتاد.

در برخی حوزه‌های فرهنگ ایرانی چهار چهارشنبه جشن گرفته می‌شود. از جمله در جمهوری آذربایجان هر یک از چهارشنبه‌ها به یکی از عناصر طبیعی آب و باد و آتش و خاک اختصاص دارد. در آذربایجان ایران و کردستان نیز چهار چهارشنبه مورد توجه قرار می‌گیرند. چهارشنبه اول در آذربایجان یالانچی (دروغین)، چهارشنبه دوم مشتلقچی، چهارشنبه سوم کولی (خاکستر) و گلی چهارشنبه نامیده می‌شوند. آتش بنیان روز مقدس چهارشنبه سوری است و به همین جهت اشتیاق فراوانی برای آتش‌افروزی و آتش‌بازی در این روز وجود داشته است. نخستین خبری که درباره آتش‌بازی در این روز به ما رسیده است به جشن سوری در زمان سامانیان بازمی‌گردد که در تاریخ بخارا نقل شده است.

نمونه‌هایی وجود دارد که می‌توان به ارتباط میان آئین‌های چهارشنبه سوری با ورود ارواح مردگان به عالم زندگان پرداخت. قاشق‌زنی از جمله نمونه‌های این ارتباط است. در این آئین افراد روی خود را می‌‎پوشانند و به در خانه‌ها می‌روند و بدون سوال قاشق را به کاسه می‌زنند و هدیه می‌گیرند. این هدیه نمادی است از ارواح مردگان. از دیگر نمونه‌های این ارتباط آتش‌افروزی است که چهره خود را سیاه می‌کند و امروزه با نام حاجی فیروز از او نام برده می‌شود. رنگ سیاه رنگ مرده است و لباس سرخ رنگ نماد شادی. حاجی فیروز نماد عروج ارواح مردگان به خاک است. از دیگر نمونه‌های ارتباط فال گرفتن و تفال زدن است. تفال زدن یکی از رسوم بسیار کهن است که به خصوص در شب‌های تغییر فصل و سال مورد توجه بوده است. تفال جشن تقدیرات است و ریشه آن به تمدن اکدی می‌رسد. تفال راهی برای یاری‌جویی از ارواح مقدسان و مردگان است.

در فرهنگ ما دو چهارشنبه با نام چهارشنبه سوری نامیده می‌شوند، یکی چهارشنبه آخر ماه صفر و یکی چهارشنبه آخر ماه اسفند. تمام آداب و رفتارهای نمادینی که زنان برای بخت‌گشایی، سحرزدایی و... در چهارشنبه آخر ماه صفر به چهارشنبه آخر سال هم منتقل شده است. پختن آش ابودردا و انواع دیگر آش، فالگوش نشینی، شکستن کوزه و... از آئین‌های چهارشنبه آخر ماه صفر بوده که به چهارشنبه آخر سال هم منتقل شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...