رمان «جاسوس» [The spy‬] نوشته پائولو کوئیلو با ترجمه پرتو شریعتمداری توسط انتشارات جهان کتاب با نسخه‌های چاپ سوم در نمایشگاه کتاب تهران عرضه شد.

جاسوس [The spy‬] پائولو کوئیلو

به گزارش مهر، چاپ سوم کتاب مستند داستانی «جاسوس» نوشته پائولو کوئیلو با ترجمه پرتو شریعتمداری توسط انتشارت جهان کتاب در سی و دومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران عرضه شده است.

از این کتاب، چند ترجمه دیگر در بازار نشر کشور موجود است و ترجمه شریعتمداری از این اثر، اولین ترجمه‌ای است که در ایران عرضه شد.

اولین چاپ این ترجمه اواخر سال ۹۵ به بازار عرضه شد و حالا با چاپ سوم در نمایشگاه کتاب تهران حضور دارد. نسخه اصلی کتاب هم در سال ۲۰۱۶ چاپ شد و موضوعش زندگی زنی رقصنده به نام ماتا هاری است که به اتهام جاسوسی علیه فرانسه اعدام شد. اکتبر سال ۲۰۱۷ مصادف با صدمین سال اعدام این زن بود و هنوز این ابهام درباره این شخصیت وجود دارد که جاسوس بود یا خیر!

ماتا هاری، افسونگر، قربانی خشونت جنسی، قربانی بازی‌های سیاسی، مادر بی‌بهره از سرپرستی فرزند، جنگ زده، جهان وطن، تابوشکن، جاسوس، رامشگر و… همه این‌ها بوده و نبوده است. در نوزدهم اکتبر، یعنی ۴ روز پس از اعدام ماتا هاری، شاکی اصلی‌اش سروان جورج لدو، خود به جاسوسی برای آلمان متهم و زندانی شد. او سرانجام در سال ۱۹۱۹ یک سال پس از پایان جنگ جهانی اول آزاد شد اما بدنامی جاسوس دوجانبه بودن، تا پایان عمر با او ماند.

سرآغاز رمان «جاسوس» صحنه صبح اعدام ماتا هاری است که از خواب برمی‌خیزد تا برای اعدام آماده شود و در نهایت با شلیک آخرین گلوله در شقیقه‌اش، افسر شلیک‌کننده این جمله را به زبان می‌آورد: «ماتا هاری مرده است.»

ترجمه این کتاب با چاپ سوم در نمایشگاه کتاب تهران عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...