از زیبایی های دروغ | اعتماد


«من به دلایل زیادی چون عشق به نوشتن، شوق خلق کردن، آرزوی شهرت، گریز از کار اداری، ترس از مرگ، نویسنده ام، اما اصلی ترین دلیل این است: «من باور دارم نویسندگی بهترین هنری است که بیشترین حقایق زندگی را بیان می کند. در میان انبوه دروغ ها، لفاظی های مسخره سیاستمداران، وعده های دروغین مکاتب مختلف و فساد رسانه ها، فقط داستان ها هستند که به زیبایی دروغ هایی می گویند که بسیار به حقیقت نزدیکند و این وجه متناقض عامل عظمت و جذابیت این هنر است.» آنچه خواندید باور جولیان بارنز ۶۵ ساله نسبت به نویسندگی است. این نویسنده انگلیسی رمان ها، داستان های کوتاه و مقالات زیادی نوشته، بسیاری او را استاد بیان پیچیدگی های روانی و احساسی انسان می دانند. تاریخ، واقعیت، حقیقت و عشق، تم های غالب اکثر آثارش هستند. او که بخاطر ذهن خلاق و نثر ساده و روان و شخصیت پردازی های محکم و سنجیده آثارش همواره از نویسندگان مطرح و مورد توجه مردم و منتقدان بوده امسال توانست با کتاب «حس یک پایان» برنده بوکر ۲۰۱۱ باشد. پیش از این او سه بار با رمان های طوطی فلوبر (۱۹۸۴)، انگلیس، انگلیس (۱۹۹۸) و آرتور و جورج (۲۰۰۵) نامزد این جایزه شده بود.

جولیان بارنز جولین بارنز

طوطی فلوبر
یک داستان کارآگاهی که در آن جیوفری بریث ویت دکتر بازنشسته انگلیسی به فرانسه سفر می کند. او که تحت تاثیر گوستاو فلوبر است تحقیق درباره حقایق زندگی او را آغاز می کند و از نوشته فلوبر برای معنا بخشیدن به زندگی اش استفاده می کند. در بازدید از موزه یی، یک طوطی خشک شده زیبا و دوست داشتنی توجه بریث ویت را جلب می کند و او می خواهد بفهمد آیا این همان طوطی ای است که فلوبراز موزه روئن قرض گرفته و در طول نوشتن رمان «یک قلب ساده» روی میز کارش گذاشته و آیا این همان طوطی فیلیسیتی شخصیت اصلی اثر است.

در ابتدا به نظر می آید داستان تحقیقی ساده و مسخره از زندگی فلوبر و معماهای کوچکی درباره طوطی است اما به سرعت همه اینها مبهم و نگران کننده می شوند و به تدریج روشن می شود که وسواس فکری پنهان بریث ویت نسبت به فلوبر عللی روانشناختی دارد.

همچنین بارنز در خلال داستان به نقد ادبی نیز پرداخته و رمان نیز با یک ستون نقد ادبی آغاز می شود و برث ویت راوی داستان می تواند نقد ادبی را مسخره کند اما نمی تواند از آن فرار کند. رمان هوشمندانه به ما نشان می دهد که ما هرگز نمی توانیم چهره حقیقی فلوبر را بشناسیم چرا که حقیقت مطلق و مشخصی از گذشته وجود ندارد و آنچه که واقعا رخ داده هیچگاه ثبت نشده، دشواری فهم درست از گذشته تم اصلی طوطی فلوبر است.

«زنان وقتی توطئه می کنند که ضعیف باشند، آنها از ترس دروغ می گویند. مردان وقتی قوی هستند توطئه می کنند، آنها از روی تکبر دروغ می گویند.» (بخشی از رمان طوطی فلوبر)


انگلیس، انگلیس
این رمان ۲۸۰ صفحه یی درباره انگلیس، حقیقت، ابداع رسوم و فراموشی تاریخ است. در این رمان بارنز دو انگلیس وجود دارد. انگلیس قدیم، که کمابیش شبیه به انگلیسی است که ما امروزه می شناسیم با این تفاوت که از معروف ترین نشانه های تاریخی اش عاری است و انگلیس دوم در یک شهربازی جذاب و جدید به نام «انگلیس، انگلیس» که نسبت به انگلیس واقعی راحت تر، پاک تر، دوستانه تر و کارآمد تر است.

همچنین در این اثر دو رمان وجود دارد. در اولی تجار حریص و سرمایه داران جاهل و روشنفکران پرمدعا را با طنزی تلخ به سخره می گیرد. در دومی چهره فلسفی و مشتاق زنی را روایت می کند که برای معنا بخشیدن به زندگی اش تلاش می کند. در تداخل آشفته این دو داستان تم های آشنایی چون بی اعتباری خاطرات و گریز از گذشته دیده می شود.

نقطه اتصال این داستان ها شخصیتی است به نام «مارتا کوکران»، یکی دیگر از زنان لجوج و مستقل آثار بارنز، کسی که به دنبال خود واقعی اش می گردد. مارتا در حومه انگلیس بزرگ شده، جایی که در آن تاریخ انگلستان را با حفظ رویدادهای مهم یاد گرفته، بچه بوده که پدرش خانه را ترک کرده و دیگر هیچ وقت برنگشته و بعدها پدرش به مارتا می گوید که او مادرش را بخاطر زن دیگری ترک کرده است.

مارتا فارغ التحصیل رشته تاریخ، سرسخت، باهوش و رک است. او که برای کار به لندن رفته حالادر ۳۹سالگی مشاور «جک پیتمن» کارآفرین معروف و مبدع طرح شهربازی «انگلیس، انگلیس» در جزیره وایت است. بارنز به مارتا شخصیتی دوگانه داده است. در روایت شهربازی انگلیس، انگلیس او یک مدیر تندگو است اما در روایت زندگی اش یک دختر تنهای مالیخولیایی است.

در داستان مشاورانی پیتمن را در تحقق این طرح همراهی می کنند. یکی از آنان روشنفکری فرانسوی است که عقیده دارد «مردم جعل را بر اصل ترجیح می دهند.» و یکی از مدیران اجرایی اش می گوید که مردم سفر نمی کنند تا چیزهای جدید ببینند. آنها از چیزهایی لذت می برند که درباره آن می دانند. آنها به انگلیس می آیند تا دانسته های خود درباره خانواده سلطنتی، تاکسی های لندن، شکسپیر، کلاه های لبه دار، مارمالاد و ساعت بیگ بن را به چشم ببینند.

تیم آقای جک پیتمن هر آنچه را قادر به خلقش نیست می خرد مثل پادشاه، تیم فوتبال منچستر، لدی گدویا، ساموئل جانسون، رابین هود و حتی حوادث مهم تاریخی چند بار در روز نمایش داده می شوند. طولی نمی کشد که این جزیره از انگلیس جدا شده و به ملک شخصی آقای جک پیتمن تبدیل می شود.

در طول رمان مارتا و دوستش جک با تهدید آقای جک پیتمن در تلاشند تا از کنترل او بر «انگلیس، انگلیس» بکاهند اما با وجود تمام بدخواهی ها این پروژه هر روز موفق تر پیش می رود و در عین حال انگلیس قدیم که تاریخ و هویتش را از دست داده در سراشیبی سقوط قرار دارد. میلیون ها نفر کشور را که دچار بحران اقتصادی شده ترک کرده و انگلیس به سوی گذشته اولیه خود عقبگرد می کند.

جولیان بارنز با بررسی ماهیت خودسرانه تاریخ نویسی و ماهیت تکراری تاریخ، تصور انگلستان از خودش و همچنین بدبینی انسان به واقعیت و امیال فانتزی او نسبت به پول را به سخره می گیرد. این اثر درخشان با طنزی زیبا اما تند و گزنده گنجینه یی است از بازی با کلمات، تصاویر مضحک و عبارات ارزشمند. بارنز خودش در پاسخ به گاردین که از هدف او در این داستان پرسیده، می گوید: بیان حقیقت، بیان دروغ های زیبا و دقیقی است که حقایق را احاطه کرده اند.

«خاطرات کودکی خواب هایی هستند که بعد از بیداری همچنان در شما زنده اند.» (از رمان انگلیس، انگلیس)

آرتور و جورج
این کتاب درباره جنایت و معنویت، گناه و معصومیت، هویت و ملیت است. واقعه تاریخی «جنایت گریت ویرلی»(۱) و دو شخصیت حقیقی با نام های «آرتور کانن دویل» خالق شخصیت شرلوک هلمز و «جورج ادلاجی» وکیل سرشناس انگلیسی هندوها از مهم ترین ستون های این رمان تحسین شده هستند. آرتور و جورج در اواخر قرن ۱۹ در انگلیس مایل ها دور از هم بزرگ شدند. آرتور در شهر فقیرنشین و کاتولیک ایدنبورگ، و جورج در روستای کوچک استفورد شیر. آرتور یکی از معروف ترین نویسندگان نسل خودش شد و جورج نیز وکیلی سختکوش در بیرمنگام. اما با شروع قرن جدید با وقوع حادثه «جنایت گریت ویرلی» آنها با یکدیگر برخورد می کنند. آرتور و جورج رمانی است که در آن حوادث صد سال قبل پژواک عصر حاضر هستند. در بیشتر بخش های رمان این دو مرد با یکدیگر ملاقات ندارند و ما روند زندگی هر یک را جداگانه و متناوب دنبال می کنیم. اما گاهی به شکل اتفاقی برخی از حوادث زندگی این دو در مدار یکدیگر قرار می گیرد. بارنز در این کتاب شگردهای پست مدرنیستی کارهای قبلی اش را کنار گذاشته و با نثری روان و حرفه یی، داستان را منصفانه و سرراست بر اساس یک حادثه معروف روایت می کند که در عین حال در برگیرنده بررسی های سنگین تاریخی نیز هست. خواننده این داستان هیجان یافتن سرنخ ها را- آنچه معمولادر یک داستان پلیسی اتفاق می افتد- تجربه نمی کند اما در عوض خود را در بمباران انبوهی از اطلاعات جزیی می بیند. در این اثر بارنز با شخصیت پردازی های قوی و دیالوگ های سنجیده یک حادثه قدیمی را در طول زندگی شخصیت ها روایت می کند. این کتاب تصویری است از آنچه ما فکر می کنیم، باور داریم و می دانیم.

«تو محکوم شده بودی آنگونه زندگی کنی. فریادت را خفه می کردی، درباره عشقت دروغ می گفتی، همسرت را فریب می دادی و همه اینها را افتخار می دانستی. این یک پارادوکس مزخرف بود، برای اینکه رفتارت خوب باشد مجبور بودی بد رفتار کنی.» (از رمان آرتور و جورج)

حس یک پایان
یازدهمین اثر بارنز رمان کوتاه جذابی است درباره پیری، خاطره و حسرت. راوی این کتاب تونی وبستر ۶۰ ساله، مرد بازنشسته آرامی است که یک دختر دارد و از همسرش جدا شده. تونی با دریافت نامه یک وکیل که حاوی درخواست غیرمنتظره یی است مجبور به تحقیق درباره گذشته و راهی که طی کرده می شود. تونی به یاد می آورد که چگونه او و دوست باهوش و جسور دوران مدرسه اش، آدریان فین با یکدیگر عهد بستند که تا همیشه دوست بمانند. اما با خودکشی آدریان تونی سعی می کند تا اتفاق های گذشته را فراموش کند.

بارنز در این اثر به شیوه و روش هایی پرداخته که مردم با استفاده از آنها گذشته شان را تحریف می کنند تا بتوانند از زندگی خود افسانه بسازند. در این کتاب ما تنها به دنبال این نیستیم تا ببینیم راوی غیرقابل اعتماد داستان چگونه گذشته اش را بازآفرینی می کند یا اینکه در ۴۰ سال پیش واقعا چه بر او گذشته، بلکه علاوه بر اینها می خواهیم بفهمیم که اصلاتونی وبستر چه نیازی به تحریف گذشته اش دارد. بارنز با ایجاد تعلیق های جذاب، یک داستان کارآگاهی روانشناسانه خلق می کند که انبوهی از ایده های فلسفی است. جولیان بارنز ماهرانه اما ناملموس، پیچیدگی های احساس انسان را خلاصه روایت می کند و کوتاهی این رمان هرگز از صلابتش کم نمی کند، در این اثر هر کلمه نقش خود را به درستی بازی می کند. حس یک پایان کتابی است بسیار زیبا و خواندنی که با پایانش ذهن ما با سوال های بسیاری درگیر می شود و درک می کنیم که ناشناخته لزوما به معنی نامحتمل نیست.

«یکی از تفاوت های تکان دهنده جوانی با پیری برای من در این است که وقتی جوانیم آینده های متفاوتی برای خودمان خلق می کنیم اما وقتی پیر می شویم گذشته های متفاوتی برای دیگران خلق می کنیم.» (از رمان حس یک پایان)

پی نوشت:
۱- در اوایل قرن بیستم در مکانی به نام گریت ویرلی در روستای استفورد شیر انگلستان به علت نامعلومی حیوانات زنده به شکل وحشیانه یی تکه تکه و ناقص می شدند.
*جعفر مدرس صادقی داستان «تبعیدی» از جولیان بارنز را درمجله «این شماره با تاخیر»ترجمه کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...