کتاب «کسی اینجا نیست و چند داستان دیگر»، تألیف میعاد ثامری، توسط انتشارات دهکده هوسم چاپ و منتشر شد.

کسی اینجا نیست و چند داستان دیگر میعاد ثامری

به گزارش خبرنگار مهر، این کتاب روایتگر داستان‌های کوتاه با عناوین «کسی اینجا نیست»، «پیرمرد مرموز»، «مکان»، «اعتماد» و «شب‌های صحرا» است که نویسنده در هر داستان زندگی قهرمانانی را روایت می‌کند که گویی در آرمان‌شهری زندگی می‌کنند که از واقعیت‌ها دور هستند.

نویسنده خود را از هرگونه مسئولیت‌پذیری در قبال قهرمان داستان مبرا دانسته و قصد ندارد مسئولیت کارهای او را بر عهده بگیرد زیرا او این شخصیت را از بطن جامعه انتخاب کرده و در کتاب‌اش به تصویر کشیده است در نتیجه نویسنده علاقه‌ای ندارد که مسئولیتی از قهرمان داستان‌اش گریبان‌گیرش شود.

در بخشی از کتاب «کسی اینجا نیست و چند داستان دیگر» آمده است: «در زیرزمین خود نشسته‌ام. سکوت مرگ‌آسایی همه جا را فرا گرفته. نیمه‌های شب است. سیاهی و ظلمت شب بر تاریکی دخمه‌ام می‌افزاید. در زیرزمینی نمور زندگی می‌کنم. میز تحریرم در وسط آن است و سرتاسر دخمه را کف لزجی پوشانده است. در گوشه و کنار دیوار خرت و پرت‌ها و وسایل کهنه و بی‌مصرف زیادی دیده می‌شود. فکر می‌کنم ساعت ۳ شب باشد صدای پیرزن همسایه را می‌شنوم. در آن آرامش و خاموشی شب که همه به خواب رفته‌اند کسی را صدا می‌کند. پای میز مطالعه بیدار نشسته‌ام و صدای او را می‌شنوم که از درون اتاقش شخصی را به کمک و یاری می‌طلبد. خواستم که از صندلی بلند شوم و به کمک او بروم اما دچار ترس و تردید شدم و دوباره روی صندلی‌ام نشستم. آخر مگر می‌شود در این وقت شب به خانه یک غریبه رفت؟! واقعاً دچار شک و دودلی شده بودم. سر دوراهی قرار گرفته بودم و نمی‌دانستم چه کنم. با وجدانم کلنجار می‌رفتم. ترس و عذاب وجدانم به جنگ با هم برخاسته بودند! واقعاً نمی‌دانستم چه کنم؟ آیا به من مربوط می‌شد؟ از طرفی دلم به حالش می‌سوخت و در این گیرودار هنوز صدای فریادهایش را می‌شنیدم و به خود می‌گفتم گناه دارد که کسی جوابش را نمی‌دهد.»

کتاب «کسی اینجا نیست و چند داستان دیگر»، تألیف میعاد ثامری، توسط انتشارات دهکده هوسم، قیمت ۳۵ هزارتومان چاپ و منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...