نوجوانان علاقه‌مند به داستان‌های هیجان‌انگیز با مطالعه مجموعه هشت جلدی «1000 خطر» می‌توانند خودشان مسیر داستان را انتخاب و حس متفاوتی را تجربه کنند.

1000 خطر در میان دایناسورها، شوالیه‌ها و دیگران

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، معمولا روال داستان‌هایی که در ژانرهای مختلف هیجان‌انگیز منتشر می‌شود این است که همه ماجراها برای دیگران پیش می‌آید و ما فقط می‌توانیم با شخصیت اول داستان همذات‌پنداری کنیم ولی این موضوع فقط در خیال و تصور ماست.

اما روند داستان در مجموعه هشت جلدی «1000 خطر» نوشته جمعی از نویسندگان، این‌گونه نیست. نویسنده در هرجلد این مجموعه داستان را به گونه‌ای نوشته که خواننده کتاب، همان قهرمان داستان است و خودش مسیر داستان را انتخاب می‌کند.

این مجموعه، که با ترجمه معصومه پیرانی از سوی موسسه نشر و تحقیقات ذکر منتشر شده، دارای داستان‌هایی با چند پایان متفاوت است و به مخاطب کمک می‌کند چگونه هنگام خطر درست تصمیم بگیرند.

در این مجموعه همه چیز به مخاطب بستگی دارد. او می‌تواند در دل ماجراها شیرجه بزند و در هر صفحه مشخص کند که ماجرا چگونه پیش برود. همچنین می‌تواند با پایان بردن هرماجرا، دوباره برگردد و حوادث دیگری را امتحان کند. تعداد ماجراهای مهیجی که مخاطبان می‌توانند در دل آن‌ها پیش بروند فقط بستگی به این دارد که چه تصمیمی می‌گیرند.

سیستم این مجموعه، به این شکل است که خواننده نباید کتاب را از اول تا آخر بخوانند، بلکه باید از صفحه اول شروع کنند و سپس انتخاب کنند چگونه داستان را پیش ببرد و بر اساس تصمیمی که می‌گیرد به صفحه مورد نظرش برود.

«1000 خطر در میان دایناسورها»، «1000 خطر در کنار شوالیه‌ها»، «1000 خطر در میان برج‌های مخوف لندن»، «1000 خطر در سفر به جنگل‌های افریقا»، «1000 خطر در معبد فرعون»، «1000 خطر در شب هالوین»، «1000 خطر در کشتی دزدان دریایی» و «1000 خطر در جنگل اشباح» عنوان‌های این مجموعه 8 جلدی هستند.

مثلا در کتاب «100 خطر در سفر به جنگل‌های افریقا» ماری سمی تو را موقع خواب شوکه می‌کنند، گوریل بزرگ دنبالت می‌کند و خیلی خشمگین درحالی‌که بوته‌ها و درختچه‌های سر راهش را زیر پا له می‌کند قصد جانت را دارد. در جنگل باید بتوانی به سرعت فکر کنی و تصمیم بگیری.

موسسه نشر و تحقیقات ذکر، مجموعه «1000 خطر» را با شمارگان هزار و 500 نسخه و قیمت 13 هزار تومان برای هر جلد منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...