روشن‌ترین یادآورندگان | شرق


اواسط دهه40 تا اواخر50، آن سال‌ها که آربی اوانسیان اجراهای تجربه‌گرایانه‌اش را در تئاتر روی صحنه می‌برد، جریان غالب در تئاتر روشنفکری ایران سمت‌وسویی دیگر داشت و بیشتر حول آثاری با مضامین اجتماعی و اجراهایی با تکنیک‌های متعارف‌تر دور می‌زد و زمان می‌برد تا جامعه تئاتری به اُوانسیان و جریانی که او یکی از موسسانش بود، اقبال نشان دهد. چنان‌که اکنون پس از سال‌ها که از اجراهای متفاوت او می‌گذرد، کتاب دوجلدی «تئاتر و سینمای آربی اوانسیان» که پژوهش، تدوین و گردآوری آن را مجید لشکری انجام داده و نشر روزنه آن را منتشر کرده، همان‌طور که فرهاد مهندس‌پور در سرآغاز همین کتاب اشاره کرده «نخستین پژوهش فراگیر ویژه آربی اوانسیان است که در ایران به چاپ می‌رسد.»

مروری بر تئاتر و سینمای آربی اوانسیان | مانی سپهری

در پیشگفتار پیتر بروک، کارگردان بزرگ تئاتر، بر این کتاب درباره آربی اوانسیان می‌خوانیم: «اگر تئاتر ایران چراغی داشته باشد آربی یکی از روشن‌ترین و نزدیک‌ترین آنهاست به ما. او در همه زندگی‌اش، در تئاترش، دغدغه‌ای جز تئاتر نداشته است. زیاده نمی‌گویم ولی باید بدانید آربی از همه کسانی که در این کتاب گفت‌وگوهایشان را می‌خوانید بیدارترین و روشن‌ترین یادآورندگان است. کاش روزی بتوان یادداشت‌های آربی را بر این گفت‌وگوها چاپ کرد تا دریابیم که آن چه برای بسیاری گم شده و به فراموشی گراییده، برای آربی دم‌دست و تازه است، گویی آربی از دهه‌40 و50 سخن نمی‌گوید. باورکردنی نیست این همه هوشیاری و حساسیت. از همین‌جا می‌توان ریشه بسیاری از دشمنی‌های با او را دریافت. تئاتر، همه‌چیز آربی بوده، و این در آن دوران نیز باورکردنی نبوده است، همچنان که امروز.»

بخش اول کتاب «تئاتر و سینمای آربی اُوانسیان» با «رویدادنگاری» و سالشمار زندگی و آثار این کارگردان تجربه‌گرای تئاتر و سینما آغاز می‌شود. این بخش با تصاویری از آربی اوانسیان و تمرین‌ها و اجراها و صحنه‌هایی از فیلم‌های او همراه است و در بخش پیوست نیز منتخبی از فعالیت‌های هنری و فرهنگی خارج از ایران اوانسیان آمده است. پس از آن دیدار و گفت‌وگوی مقدماتی مجید لشکری با اوانسیان برای گذاشتن قرارهای بعدی با او به قصد آغاز این پژوهش آمده است. بخش دوم کتاب شامل گفت‌وگو با بازیگران کارهای آربی و کسانی که به‌نحوی با او همکاری داشته‌اند و همچنین شامل یادداشت‌هایی از این افراد است. رضا‌قاسمی، صدرالدین زاهد، مهدی هاشمی، پرویز پورحسینی، فردوس کاویانی، هوشنگ توکلی، سوسن تسلیمی، سیاوش تهمورث و فهیمه راستگار از جمله چهره‌های نام‌آشنایی هستند که در این بخش درباره آربی اوانسیان سخن گفته‌اند.

بخش سوم از جلد اول کتاب نیز تحت عنوان «گفت‌وگو با صاحب‌نظران و نوشته‌های آنها» شامل گفت‌وگوهایی است با آتیلا پسیانی، ملک جهان خزاعی، ایرج زهری و ژانت لازاریان درباره تئاتر آربی اوانسیان. در بخش‌چهارم سینمای آربی اوانسیان در گفت‌وگو با محمدرضا اصلانی، هوشنگ آزادی، سعید عقیقی و چندنفر دیگر از اهل فرهنگ بررسی شده است و جلد اول کتاب همین‌جا به پایان می‌رسد. جلد دوم با «نمونه‌هایی از نوشته‌ها و گفت‌وگوهای آربی اوانسیان» آغاز می‌شود. ابتدا نمونه‌ای از نوشته‌های اغلب کوتاه تئاتری او را می‌خوانیم از جمله نوشته‌هایش را درباره نمایشنامه‌های «پژوهشی ژرف و سترگ و نو...» و «ناگهان...» از عباس نعلبندیان که هردو توسط آربی روی صحنه رفتند و همچنین یادداشت کوتاهش را درباره نمایشنامه‌های «حالت چطوره مش‌رحیم» و «گلدونه خانم» از اسماعیل‌خلج. بخش بعدی به نوشته‌های سینمایی اوانسیان اختصاص دارد که با نوشته‌اش درباره فیلم «سیاوش در تخت‌جمشید» فریدون رهنما آغاز می‌شود. در بخشی از این یادداشت درباره تاثیر رهنما از سینمای جهان چنین می‌خوانیم: «استادان مکتب‌دار سینمای جهان، کارل درایر، ربر برسون، ژان کوکتو، آلن رنه، هریک راه چاره‌ای برای او گشوده است. اینان هریک انگیزه‌ای بوده‌اند برای جوشش تخیل او. اما از آن‌رو که رهنما هنرمندی است با یک دیدگاه جهت‌یافته، این پشتوانه‌ها در نظر او عمیق‌تر گشته با شناخت شخصی او آمیخته و شیوه ویژه او را به وجود آورده‌اند. رهنما به جای تقلید از سینمای کلاسیک، آن را پایه جهت‌یابی خود قرار داده و با اندیشه ایرانی خود در هم آمیخته است. هریک از نماهای فیلم، بهره این ترکیب است.»

همچنین در این بخش یادداشتی را می‌خوانیم بر فیلم «بدبده و داستان پسری که می‌پرسید» از محمدرضا اصلانی. پس از آن نمونه‌هایی از گفت‌وگوهای آربی اوانسیان را می‌خوانیم. از جمله گفت‌وگوی اوانسیان را درباره اجرای «پژوهشی ژرف و سترگ و نو...» از نعلبندیان. اوانسیان در آغاز این گفت‌وگو درباره این کار نعلبندیان می‌گوید: «من در اثر نعلبندیان امکانات تئاتری کافی دیدم. من امکانات بیانی تئاتر نو (تئاتر جدید – بعد از 1950) را در نمایشنامه نعلبندیان یافتم-که به تقریب یک نوع بازگشت به اصل و جوهر تئاتر است؛ یک نوع تکرار آگاهانه و به‌جاآوردن مراسم. آگاهانه اندیشیدن، آگاهانه حرکت کردن و خلاصه: تظاهر آگاهانه. در اثر نعلبندیان همه نمایش می‌دهند، غلو می‌کنند، بازی می‌کنند، از این‌در و آن‌در حرف می‌زنند- و تماما آگاهانه.» در بخش بعدی کتاب نمونه‌هایی از گفت‌وگوهای سینمایی اوانسیان را می‌خوانیم و پس از آن نمونه‌هایی از نقدها و نظرها را درباره آثار سینمایی و تئاتری او. در پایان کتاب نیز پی‌گفتاری از خود اوانسیان آمده است.

................ هر روز با کتاب ..............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...