چارلز دیکنز «الیور توییست» را ابتدا به صورت پاورقی در یک مجله منتشر کرد. نسخه دستنویس و ابتدایی برخی فصل‌های الیور توییست بعد از گذشت بیش از یک قرن سالم مانده است. در این صفحات، گاهی می‌بینیم که دیکنز خودش را سانسور کرده است.

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از لیت‌هاب، در این ماه، صد و پنجاهمین سالگرد درگذشت چارلز دیکنز را پشت سر گذاشتیم. دیکنز وقتی شروع به نوشتن الیور توییست کرد، تنها ۲۵ سال داشت.

فصل‌های اول الیور توییست، از اولین و محبوب‌ترین رمان‌هایی که به مسائل و مشکلات اجتماعی می‌پردازد، به صورت داستان دنباله‌دار در مجله جُنگ بنتلی Bentley’s Miscellany (مجله‌ای ادبی که ریچارد بنتلی بنیان‌گذار آن بود و در سال‌های ۱۸۳۶ تا ۱۸۶۸ منتشر می‌شد) منتشر شد. داستان پسربچه یتیمی که آواره خیابان‌ها است و ناخواسته به گروهی خلافکار در لندن قرن نوزدهم می‌پیوندد. این رمان از نخستین جرقه‌ها برای مطرح شدن دیکنز به عنوان نویسنده‌ای جهانی بود.

وقتی دیکنز همکاریش را با مجله بنتلی قطع کرد، فراموش کرد نسخه‌های دست‌نویس الیور توییست را از آن‌ها بگیرد. سال‌ها بعد، بسیاری از صفحات بازیابی شدند، هرچند تعدادی از آن‌ها گم یا نابود شدند. کپی نسخه‌ دست‌نویس ۲۲ فصلی که سالم مانده‌اند و توسط انتشارات SP Books منتشر شده‌اند، نشان می‌دهد که نویسنده چطور متن خودش را ویرایش کرده است. شما می‌توانید ببینید که نویسنده کجا نوشته‌هایش را خط زده است، برای مثال نام شخصیت‌ها را تغییر داده و یا خودش را سانسور کرده است.

دیکنز بعد از انتشار دو فصل از رمان الیور توییست در مجله بنتلی نوشته است که گمان می‌کند این داستان، بهترین چیزی است که تا آن زمان به ذهنش رسیده است. او در سال ۱۸۳۷ از صمیم قلبش اعتقاد داشته که رمان الیور توییست آینده خوبی خواهد داشت و به اثری محبوب بدل خواهد شد.

دست‌نوشته‌ها نشان می‌دهد که دیکنز در میزان خشونت کلان به ویژه در خشونت بیل نسبت به نانسی دست به سانسور خودش زده است.

................ هر روز با کتاب ..............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...