دبورا ال رود‏ استاد حقوق دانشگاه استنفورد‏، در کتاب تقلب، توضیح می‌دهد که چطور جمله «همه تقلب می‌کنند» می‌تواند فرد و جامعه را ویران کند.

به گزارش کتاب نیوز به نقل از همشهری آنلاین، «حتی شیاطین هم به یکدیگر دروغ نمی‌گویند و محفل دوزخ هم به اندازه سایر جوامع به صداقت اعضای آن وابسته است.» ساموئل جکسون، نویسنده و منتقد انگلیسی در قرن هجدهم این جمله را در اهمیت صداقت بیان کرده است. فارغ از این که این ایده چقدر می‌تواند درست باشد، صداقت هر روز با دروغ‌های ریز و درشت، تقلب و خیانت در معرض تهدید است، در حالی که اعتماد یکی از ارکان اساسی جوامع انسانی است.

«تقلب؛ اخلاق در زندگی روزمره cheating: ethics in everyday life» نوشته دبورا ال. رود Deborah L. Rhode

کتابِ «تقلب؛ اخلاق در زندگی روزمره cheating: ethics in everyday life» نوشته دبورا ال. رود Deborah L. Rhode استاد حقوق دانشگاه استنفورد امریکا، با نگاهی اخلاقی، حقوقی و راهبردی به یکی از مهم‌ترین مسائل اخلاقی پرداخته است که در بسیاری حوزه‌ها، حتی به نظر غیراخلاقی هم نمی‌رسد.

دبورا ال. رود در این کتاب، دوپپینگ در ورزش، سرقت ادبی، دستکاری‌های مالیاتی، دروغ به شرکت بیمه، خیانت در روابط و ازدواج، دانلود غیرقانونی فیلم و موسیقی و انواع دور زدن‌های قانون را تقلب می‌نامد که اغلب مرتکبانش خود را مقصر نمی‌دانند و رفتار خود را به شیوه‌های گوناگون توجیه می‌کنند. نویسنده از منظر حقوق و اخلاق به این امور می‌پردازد و نشان می‌دهد که به چه دلیل، در اغلب موارد توجیه تقلب، غیر واقعی و تقلب امری غیر اخلاقی است.

زبان کتاب ساده و روان است و نویسنده از آوردن اصطلاحات پیچیده در متن پرهیز کرده و ارجاعاتی در آخر هر فصل برای توضیح بیشتر در نظر گرفته است. او از منابع معتبر آماری استفاده کرده است تا میزان گسترش تقلب در جامعه امریکایی و تاثیراتش را نشان دهد.

نویسنده در مقدمه به مفهوم تقلب پرداخته است و اینکه چرا مردم مرتکب تقلب می‌شوند. او نشان می‌دهد که بی‌عدالتی و تردید در عادلانه بودن نظام، چطور افراد را به سوی رفتار متقلبانه سوق می‌دهد. همچنین می‌نویسد که افراد از آن جایی که همواره به دنبال به دست آوردن مزایایی ملموس و فوری قابل توجهی هستند که با هزینه‌ها هم‌خوانی ندارند، دست به تقلب می‌زنند.

دبورا ال. رود می‌گوید بیشتر کسانی که تقلب می‌کنند دقیقا نمی‌دانند که کارشان چه تاثیراتی روی زندگی دیگران می‌گذارد. هر عمل متقلبانه، سه گروه را تحت تاثیر قرار می‌دهد: فرد زیان‌دیده و اشخاص دیگر، فرد متقلب و اعتماد اجتماعی. کسانی که در مالیات تقلب می‌کنند، این موضوع را نادیده می‌گیرند که کارشان به تحمیل هزینه بیشتر توسط دیگران و پرداخت مالیات بیشتر از طرف مردم عادی منجر می‌شود. کسانی که در بیمه تقلب می‌کنند، متوجه نیستند که کارشان موجب می‌شود هزینه‌های درمانی برای دیگران گران‌تر و حق بیمه‌ای که دیگران پرداخت می‌کنند بیشتر شود. آن‌هایی که آلبوم‌های موسیقی را بدون پرداخت هزینه دانلود می‌کنند، فکر نمی‌کنند که کارشان می‌تواند برای هنرمندان و تولیدات هنری گران تمام شود. جدا از اینکه تقلب آسیب جدی به اعتماد اجتماعی می‌زند، برای فرد متقلب نیز آسیب‌های زیادی به همراه دارد.

استاد حقوق دانشگاه استنفورد در ابتدا علت‌های بروز رفتارهای متقلبانه را بررسی می‌کند و در انتهای هر فصل که به تفکیک حوزه‌های تقلب نوشته شده، راه‌کارهایی ارائه می‌دهد. او تقلب در ورزش، تقلب در سازمان‌ها، تقلب در مالیات، تقلب در محیط‌های آموزشی و سرقت ادبی در زمینه‌های حرفه‌ای، نقض حقوق مولفان و مصنفان، تقلب در بیمه و وام مسکن و تقلب در ازدواج را در فصل‌های جداگانه بررسی کرده است.

او معتقد است نوشتن درباره تقلب پرمخاطره، اما بهای نادیده گرفتن آن جبران‌ناپذیر است. خسارت‌های ناشی از تقلب در امریکا سالانه حدود ۱ تریلیون دلار برآورد می‌شود. خیانت به همسر یکی از دلایل اصلی طلاق، خشونت خانگی و درد و رنج است. سرهم‌بندی کردن آزمایش ایمنی اتومبیل ممکن است به قیمت جان مردم تمام شود و وقتی تقلب موجب نابرابری و بی‌عدالتی در زمین بازی می‌شود، دانشجویان و ورزشکاران متضرر می‌شوند.

نویسنده می‌گوید مشاهده مکرر سوء رفتارهای اخلاقی می‌تواند به کرختی اخلاقی منجر شود. از طرفی قانون تقلب را جدی نمی‌گیرد و مجازات‌ها با تخلفات هم‌خوانی ندارد و از طرف دیگر، کسانی که تقلب را گزارش می‌دهند، کمتر مورد حمایت قرار می‌گیرند. افراد نیز در بسیاری موارد به تقلب‌هایی که در اطرافشان می‌بینند بی‌اعتنا هستند و این مسئله در پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری امریکا نمود دارد. عده بسیاری معتقدند که «همه تقلب می‌کنند» و این توجیهی برای استمرار تقلب در جامعه است، هر چند که آسیب زیادی به همراه داشته باشد.

کتاب تقلب؛ اخلاق در زندگی روزمره، نوشته دبورا ال رود، با ترجمه مریم تقدیسی توسط انتشارات ققنوس منتشر شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...