صدای بدن، سکوت زبان | الف


رقص از مهم­ترین عناصر هنر­های نمایشی بوده و قدمتی به طول حضور بشر روی زمین دارد. با نگاهی به نقاشی­‌هایی با تاریخ چند هزار ساله و بررسی فیگورهای موزون در شمائل و حالات متفاوت ثبت شده در این آثار، می­‌توان دریافت قدمت این مهم (به عنوان نوعی از ارتباط و انتقال معنا)، به انسان‌های اولیه می‌رسد که تا این روزگار هم ادامه داشته است. به این ترتیب حرکات موزون هنوز هم کارویژه‌ی خود را داراست و همچنان شیوه‌ای برای بروز درونیات آدمی در موقعیت‌های متفاوت است. این وسعت تاثیرگذاری، رقص را به زبانی برای برقراری ارتباط عاطفی_ نشان دادن حالاتی از جشن، صلح و جنگ_ ابزاری در برگزاری آیین‌های قبیله­‌ای_ و... بدل کرده است. پس همچنان می­‌توان رقص را یکی از مهم­ترین کهن الگو­ها در ایجاد رابطه­‌های اجتماعی برای بشر دانست که حتی با گذر زمان و تغییر و تحول‌ در شیوه‌های بیان بصری و نمایشی هنوز تاثیرگذاری خود را حفظ کرده است.

هیجی‌کاتا و اونو [Hijikata Tatsumi and Ohno Kazuo]  سوندرا فرالی [Sondra Horton Fraleigh] و تاما ناکامورا

سیر رشد و تغییرات رقص هر روز ادامه داشته و تا امروز شاهد تعریف کار­ویژه های مختلفی از اقسام گوناگون رقص در گوشه گوشه دنیا بوده‌­ایم. یکی از مهم­ترین و قدیمی­‌ترین نقاط دنیا در مطالعه­‌ی‌ تاریخ فلسفه رقص و ارتباط در هم تنیده­‌ی آن با هنر­های نمایشی و بطور مشخص تئاتر، خاور دور بوده و ژاپن از مهم­ترین پایگاه­‌های این تعامل هنری محسوب می‌شود. کشور­ی که هنرمندانش همچنان به سنت­‌های هنری خود پایبند هستند و دوشادوش شکل بومی آن، ابداعات هنری مدرن و برخوردار از رویکرد جهانی هم داشته‌­اند. کتاب «هیجی‌کاتا و اونو» [Hijikata Tatsumi and Ohno Kazuo] نوشته سوندرا فرالی [Sondra Horton Fraleigh] و تاما ناکامورا که در مجموعه «گستر­ه­‌ی خیال» به همت نشر نو وارد بازار کتاب شده اثری است در رابطه با همین حوزه.

کتاب حاضر به آثار «هیچی کاتا» و«کازو اونو» دو تن از بزرگترین کنش­گران تئاتر معاصر ژاپن می‌پردازد و روند پیدایش و تکامل رقص_ اجرای مدرن «بوتو» را مورد بررسی قرار می‌دهد. این سبکِ اجرا (پرفورمنس) امروزه بعد از گذشت حدود 30 سال از در گذشت بنیان­گذار آن «هیچی کاتا» در گوشه و کنار دنیا اجراکنندگان و طرفداران بسیاری دارد. به نظر می‌­رسد دلیل اقبال جهانی به «بوتو» برانگیختن مخاطبان برای رو به رو شدن با نمودی فیزیکی از پریشانی­‌ها و تغییرات روحی خودشان است؛ یا به بیان دیگر ترجمه‌ی روحی پریشان و جاری کردن آن در بدن. «بوتو» حاصل جمع هنر و تحولات و کاستی‌­های محیطی زندگی «کاتا» بوده است؛ از تاثیرات وحشتناک جنگ جهانی دوم و بمباران اتمی ژاپن تا فقر شدید او در ابتدای دوران زندگیش و پناه بردنش به رقص.

«کاتا» از عروسک سنتی (داروما) به عنوان الگو اولیه «بوتو» یاد می­‌کند. این عروسک سنتی که دست و پا نداشت پس از هر حرکت دوباره به شکل اول خود برمی­‌گشت و نمادی از استقامت برای ژاپنی ها بود.

«کاتا» در دوران جوانی به فراگیریِ رقص مدرن در توکیو که تحت تاثیرالگوهای _جنبش رقص مدرن آلمان_بود، پرداخت. جریان اصلی رقص ژاپن پیش از جنگ جهانی دوم اکسپرسیونیسم آلمانی بود که به نام«نوتنز» یا «رقص زهر آگین» شهرت داشت. ماهیت آزاد این رقص جرقه‌­ای برای اصالت کار «کاتا» شد.

شگفتی کار «کاتا» در کنار زدن مرزها و سبک­‌های کهن رقص ژاپن و ارائه رقصی انفرادی بود، در کشوری که همیشه جامعه بر فرد مقدم بوده­، است. کاتای جوان" تماشای رسیتال رقص استاد با تجربه رقص مدرن ژاپن «کازو اونو» بود.

کاتا: «در پاییز سال 1948 در توکیو رقصی شگفت انگیز دیدم؛ رقصی سرشار از غزل و مردی که لباس خوابی سفید بر تن داشت. حرکات صورت و بدنش اثری عمیق بر من گذاشت که تا سال ها با من همراه بود و حالا تبدیل به زهری کشنده شده که زره­ای از آن هر چه برای از بین بردن من لازم است را دارد.» صفحه 54

او بعد ها نام این رقص را «رقص زهر­آگین» گذاشت. حاصل این شیفتگی در کاتای جوان همکاریشان در چند اجرا شد و اضافه کردن سبک «اونو» به بوتوی خودش؛ کاتا در قامت کارگردان و اونو در نقش بازیگر. هرچند در دوره­‌های مختلف از عمر هنری این دو به علت‌های مختلف مثل مشکلات روحی اونو و افسردگی‌های گاه و بی گاه او ؛ این دو مجبور به کارهای انفرادی شدند (مثل اجرای تاثیر گذار «طغیان جسم» اثر «کاتا» که سرآغاز مهمی در معرفی «بوتو» به جوامع هنری بود)، ولی در نهایت در سن و سالی که اکثر رقصنده‌ها به بازنشتگی می‌رسند اونو دست به کاری بزرگ زد و با اجرای نمایش «در ستایش لاآرخنتینا» در جشنواره جهانی تئاتر نانسی فرانسه آن هم در 74 سالگی «بوتو» را به جهانیان معرفی کرد و با اجرهایی بی‌بدیل در سراسر جهان، زیبایی و جسارت بی پایان رقص بوتو را که حاصل تلاش و تجربه‌­­های سرشار زندگی خودش و تلفیق آن با آموزه های کاتا بود، به جایگاهی رساند که ستایش همگان را برانگیخت.

اما فصل دوم یکی از جذاب­ترین بخش­‌های کتاب است؛ جای که با خواندن سخنان کاتا و اونو عمق بی پایان تفکرات و اندیشه‌های ژرف آنها و نگرششان به روند زندگی انسان را می­‌بینیم. در دهها مقاله، مصاحبه و کتاب از کاتا و اونو شاهد جملاتی این‌چنین هستیم (نقش آفرینِ بوتو جسدی است که ناامیدانه روی پا ایستاده) به وضوح تاثیر مرگ اندیشی و بروز درونیات انسان مثل ناامیدی هایی از اجتماع، آثار فراموش نشدنی جنگ و حتی پوچی انسان را در کلام این دو و جانمایه‌های بوتو می‌توان یافت.

پس می‌توان گفت که بوتو فلسفه‌­ای است در تشریح انسان که جای نوشته شدن روی کاغذ، روی صحنه جاری می‌شود و تا روبرو کردن انسان با خودش ادامه پیدا می­‌کند.

هرچند «کاتا» عمری کوتاه داشت، ولی آثار او مانند (کینجیکی_طغیان بدن_طوفان تابستان و..) و همکاری او با «اونو»، از اسطوره‌­ی بی مانند در تاریخ تئاتر و طراحی رقص مدرن ساخت؛ و اونو را به یکی از الگوهای بازی بدن و بداهه­‌پردازی مبدل کرد که هنوز الهام بخش اجراکنندگان سراسر دنیاست.

در پایان باید افزود طبق روال مجموعه «گستره خیال»، در انتهای کتاب حاضر نیز آموزش‌های کارگاهی در اختیار مخاطب قرار گرفته است که می‌تواند برای بازیگران و مدرسان تئاتر بسیار نو و آموزنده باشد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...