رمان «واقعیت از زبان میسون باتل» [The truth as told by Mason Buttle] نوشته لِسلی کانر [Leslie Connorبا ترجمه بیتا ابراهیمی توسط نشر افق برای نوجوانان منتشر و راهی بازار نشر شد.

واقعیت از زبان میسون باتل [The truth as told by Mason Buttle] لسلی کانر [Leslie Connor

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر،‌ نسخه اصلی «واقعیت از زبان میسون باتل» سال ۲۰۱۸ منتشر شده است. از لسلی کانر پیش‌تر ترجمه رمان «در انتظار یک زندگی طبیعی» به قلم فرح بهبهانی توسط همین‌ناشر چاپ شده است. او در «واقعیت از زبان میسون تل» داستانی درباره اعتمادبه‌نفس، نجات و امید نوشته است. قصه این‌کتاب درباره نوجوانی است که با وجود ناتوانی‌اش در یادگیری، می‌تواند مقابل زورگویی‌ها بایستد و راه‌های هوشمندانه‌ای برای بیرون آمدن از مشکل پیدا کند.

«واقعیت از زبان میسون باتل» موفق شد جایزه «کتاب خانوادگی اشنایدر» را در سال ۲۰۱۹، عنوان برگزیده سال پابلیشرز ویکلی را در سال ۲۰۱۸ و کتاب سال کِرکس ریویو را در سال ۲۰۱۸ برای نویسنده‌اش به ارمغان آورد.

این‌رمان در ۷۴ فصل نوشته شده است. شخصیت اصلی این‌رمان، میسون باتل است که در ابتدای قصه، جسد بنی کیلمارتین بهترین دوستش در باغ خانه میسون پیدا می‌شود. تحقیقات پلیس آغاز می‌شود. میسون چون همیشه پسر راستگویی بوده، نمی‌تواند درک کند چرا ستوان بِرد از نیروهای پلیس، حرف‌هایش را باور نمی‌کند.

در ادامه ماجرا، میسون دوست جدیدی به اسم کلوین چامسکی پیدا می‌کند که پسر ریزه‌میزه‌ و بامزه‌ای است. این‌دو برای فرار از دست بچه‌زورگوهای محله برای خود پناهگاهی مخفی و زیرزمینی می‌سازند. اما در ادامه قصه، کلوین هم گم می‌شود و میسون در دردسر جدیدی می‌افتد.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

کلوین سکوت می‌کند. انگار نظرش عوض شده است. خم می‌شود. خیلی سریع. چوب لاکروس مت را برمی‌دارد. و نمی‌دانم چرا، مت مونی را رها می‌کند! چوبش را از دست کلوین می‌قاپد.
فکر می‌کنم آره! کلوین بچه خیلی باهوشی است! مونی زیر پاهای من قوز می‌کند. چند قدم عقب می‌روم. حیوان را نگه داشته‌ام. و همه آنجا هستیم. انگار سر جایمان خشک شده‌ایم.
خنده‌دار است وقتی آدم‌ها نمی‌دانند که چه اتفاقی قرار است بیفتد. خیلی عالی است. اتفاقی که پیش می‌آید دایی درام است. با وانتش از راه می‌رسد. در را باز می‌کند و پیاده می‌شود. مونی دماغش را بالا می‌گیرد. بوی خوشی در هوای بعدازظهر می‌پیچد.
دایی درام به‌سمت خانه که می‌رود نگاهمان می‌کند. نگاهش به کلوین می‌افتد. من را با مونی می‌بیند. مت. لنس. و بعد بچه‌های تیم لاکروس را. می‌گوید: «سلام، سلام پسرها. سلام مونی.» می‌رود سمت خانه‌خرابه. در را پشت سرش می‌بندد.
نفس کشیدن مونی را حس می‌کنم. فوت _ فوت _ فوت. به دنیا فکر می‌کنم. انگار الان دایی درام هدیه دنیا بود به ما. نه اینکه کاری کرده باشد. فقط از راه رسید.

این‌کتاب با ۳۳۶ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۴۶ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...