«رابطه ننگین» [Mémoires d'une jeune fille dérangée] نوشته بیانکا لمبلین [Bianca Lamblin] با ترجمه احسان شاه قاسمی منتشر شد. بیانکا یکی از قربانیان روابط سه نفره سارتر و دوبوار است. روایت سواستفاده جنسی سارتر از او تکان دهنده است.

رابطه ننگین [Mémoires d'une jeune fille dérangée]  بیانکا لمبلین [Bianca Lamblin]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب «رابطه ننگین: سیمون دوبوار، ژان پل سارتر و بیانکا لمبلین (به همراه دو مقاله دیگر)» در ۲۰۴ صفحه و بهای ۴۴ هزار تومان توسط نشر لوگوس منتشر شد. شاه قاسمی پیشتر کتاب «فیلسوفان بدکردار» را نیز ترجمه کرده بود که فصلی از آن به شرح نابکاری جنسی سارتر اختصاص داشت. سارتر یکی از مهم‌ترین روشنفکران اگزیستانسیالیست است.

«رابطه ننگین» روایتی تکان دهنده و دست اول از یکی از قربانیان روابط سه نفره سارتر و دوبوار است. بیانکا لمبلین دختر ساده‌دل هفده ساله، نخست به وسیله دوبوار فریفته شد و سپس دوبوار او را در اختیار سارتر قرار داد. او اولین و آخرین دختری نبود که به درون این مثلث کشانده شد اما بر خلاف همه دختران دیگر، پنجاه سال بعد تصمیم گرفت یک قربانی خاموش نباشد و روایت خود را از زندگی هستی‌گرایانه‌اش در حرمسرای سارتر و دوبوار را برای بشریت ثبت کند.

به عبارتی بیانکا در این کتاب به شرح روابط جنسی خود با این دو متفکر بزرگ قرن بیستم فرانسه پرداخته است، هرچند که او در آن زمان نوجوان بوده است. لمبلین در این کتاب نوشته است که پیش از ورود به رابطه سارتر و دوبوار، دوبوار مدت‌ها از او سو استفاده جنسی کرده است. او اشاره کرده که وقتی در بهار ۱۹۳۹ سارتر او را به هتلی می‌برد با خوشحالی و پررویی به او گفته است که مستخدمه هتل خیلی غافلگیر می‌شود چون من همین دیروز مُهر دختری را در آنجا برداشتم.»

او می‌گوید به نظرش سارتر رویکردی ناجور و حتی وحشیانه به سکس داشت که نشان می‌داد روان نژندی او باعث می‌شود نتواند خود را به‌طور کامل در اختیار زنان قرار بدهد. این ویژگی برعکس نامه‌های اوست که به لحاظ عاطفی گرم و رمانتیک هستند. لمبلین بعدها با برنارد لمبلین ازدواج کرد و نام خانوادگی خود که در ابتدا بیننفلد بود را به لمبلین تغییر داد. آنها صاحب دو بچه شدند. لمبلین تا آخر عمر به کار نویسندگی اشتغال داشت.

................ هر روز با کتاب ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...