رمان «تقریبا نابغه» [Fast Genial] نوشته بندیکت ولس [Benedict Wells] با ترجمه حسین تهرانی روانه بازار کتاب شد.

تقریبا نابغه [Fast Genial]  بندیکت ولس [Benedict Wells]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از هنرآنلاین، کتاب «تقریبا نابغه» براساس یک ماجرای واقعی نوشته شده، البته شخصیت‌های داستان تخیلی هستند و نویسنده مطابق ذوق ادبی‌اش ماجرا را بسیار هیجان‌انگیز کرده است.

داستان از این قرار است که فرانسیس دین با مادر افسرده‌اش در یکی از شهرهای کوچک آمریکا در فقر مطلق زندگی می‌کند. این جوان پدرش را هرگز ندیده و حتی اسم و رسم او را نمی‌شناسد. مادرش هم از دادن هرگونه اطلاعات درباره پدر حقیقی او خودداری می‌کرده تا این که پسر تصمیم می‌گیرد به‌خاطر مشکلات عدیده مالی، ترک تحصیل کند و داوطلبانه به ارتش بپیوندد، بلکه با شرکت در جنگ با عراق، کمک خرج خانواده شود. مادر که به خاطر مشکلات روحی در آسایشگاه روانی بستری است با شنیدن این خبر خودکشی ناموفقی می‌کند و برای پسرش نامه‌ای به جا می‌گذارد که در آن برای اولین بار راز بزرگ زندگی‌اش را افشا می‌کند.

رمان «تقریبا نابغه» پس از انتشار بلافاصله جز پرفروش‎ترین کتاب‌های سال می‌شود، چرا که راز بزرگی را افشا می‌کند. بندیکت ولس نویسنده کتاب در واقع بندیکت فون شیراخ است، نوه بالدور فون شیراخ، یکی از سران نازی که در دادگاه نورنبرگ به جرم جنایت علیه بشریت به بیست سال زندان محکوم شد. بندیکت به محض رسیدن به سن قانونی و قبل از نویسنده شدن، به اختیار و با رضایت قلبی، نام‌خانوادگی جدیدی برای خود برگزید تا با این جنایتکار وجه مشترک نداشته باشد. در ضمن او برادر آریادنه فون شیراخ و پسرعموی فردیناند فون شیراخ است که هر دو نویسنده هستند.

حسین تهرانی مترجم کتاب، توضیح داد: همان‌طور که مطلع هستید، از دهه نود میلادی موج جدیدی از نویسندگان آلمانی وارد عرصه­ ادبیات داستانی آلمان شده‌­اند که بیشترشان در فضای سیاسی نسبتا آرامی رشد کرده‌­اند. تغییر شرایط اجتماعی و سیاسی موجب خلق آثاری شده که در آن‌ها طرح مشکلات اجتماعی و روابط انسانی بیشتر به چشم می­‌خورد. گرچه اکثر این نویسندگان، موفق به خلق آثار ادبی مهمی شده و توجه منتقدان ادبی آلمان و سایر کشورها را به خود جلب کرده­‌اند، متاسفانه در جامعه­ ادبی ایران ناشناخته باقی مانده­‌اند و در کشورمان، ادبیات آلمان هنوز با نویسندگان نسل قدیمش شناخته می‌شود. بسیار خوشحالم که توانسته­‌ام تعدادی از این نویسندگان نسل جدید را به جامعه­ ادبی ایران معرفی کنم نویسندگانی هم‌چون داوید زافیر، تیتوس مولر، دانیل شپک، رناته برگمان، ماریانا گاپوننکو، فریدون زعیم­اوغلو و اینگر ماریا مالکه.

او افزود: بندیکت ولس، نویسنده­ جوان و بسیار موفق آلمان هم از جمله این نویسندگان است. نویسنده‌­ای بسیار خوش­‌ذوق و خلاق که در عین ساده­‌نویسی، نثری زیبا دارد و مفاهیم را در قالب جملاتی کوتاه منتقل و با خوانندگان آثارش بسیار راحت ارتباط برقرار می­‌کند. نخستین اثری که به همت نشر ققنوس و با ترجمه­ خودم از این نویسنده منتشر شده، «پایان تنهایی» است که به انتخاب انجمن کتاب‌فروشان آلمان، محبوب­‌ترین رمان سال 2016 شد و سه جایزه­ ادبی، از جمله جایزه­ ادبی اتحادیه­ اروپا را نصیب خود کرد و هشتاد هفته در لیست پرفروش‌ترین آثار ادبی آلمان قرار گرفت و به 28 زبان زنده­ دنیا ترجمه شد. «تقریبا نابغه» دومین اثری است که از این نویسنده وارد بازار کتاب ایران شده اثری که تمام ویژگی­‌های یک رمان خوب را دارد. خوش‌بختانه این اثر نیز با موافقت نویسنده و انتشارات دیوگنس منتشر می­‌شود و انتشارات ققنوس با رعایت اصول اخلاقی، داوطلبانه کپی‌رایت آن را خریده است. ضمن تشکر از این اقدام شایسته، امیدوارم روزی تمام نشرهای فعال کشور در این مسیر گام بردارند.

کتاب «تقریبا نابغه» نوشته بندیکت ولس با ترجمه حسین تهرانی در شمارگان 1100 نسخه و با قیمت 48 هزار تومان از سوی انتشارات ققنوس منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...