چرا باید «گذر ایام» را خواند؟ | الف



عالمان دینی و مراجع تقلید به‌صورت سنتی یك بیرونی دارند و یك اندرونی؛ «بیرونی» جایی است كه ملاقات انجام می‌شود و مردم حضور دارند و مسائل علنی و آشكار است با فضایی مردانه و رسمی، اما «اندرونی» به محیط داخلی و غیررسمی گفته می‌شود كه معمولاً پنهان بوده و كسی به آن فضای غیرمردانه و خاص دسترسی ندارد. حالا اگر دختر یكی از مراجع تقلید و عالمان دین كه اتفاقاً بنیان‌گذار و رهبر انقلاب اسلامی هم هست، بیاید و خاطرات زندگی خود را بازگو كند قطعاً نكات تازه و شنیدنی فراوان خواهد داشت.

گذر ایام، در خاطرات خانم فریده مصطفوی دختر امام خمینی

وقتی پس از انقلاب، چند بار از دختر امام خمینی برای سخنرانی دعوت می‌شود و سخنرانی‌های او مورد استقبال قرار می‌گیرد، امام با شنیدن این موضوع به او می‌گویند: «حالا دكان ما را تخته نكنی!» این شوخی‌های شیرین پدر و دختری و بسیاری ناگفته‌های دیگر را اكنون بعد از سال‌ها می‌توان خواند.

كتاب «گذر ایام، در خاطرات خانم فریده مصطفوی دختر امام» سرشار از نكات نغز و ناگفته از زندگی شخصی امام خمینی -مخصوصاً از دوران جوانی امام- است كه كمتر بازگو شده و بعضی مطالبش بسیار تازه و بدیع به نظر می‌رسد. از حسرت خوردن امام به هیكل ورزشی محمدرضا شاه تا نامه‌های دخترانی كه از امام تقاضا داشتند كه آن‌ها را صیغه كند! و برخی نكات از زندگی شخصی امام مثل این‌که ایشان دختری هم به نام لطیفه داشته‌اند كه داخل حوض افتاده و فوت می‌کند و ایشان بسیار از فقدان این دختربچه خود متأثر بوده‌اند، در این خاطرات آمده است.

نویسنده باصداقت و سادگی گذر ایام را در زندگی خود و رابطه‌اش با مرحوم امام مرور می‌کند و بسیاری از نكاتی كه تاکنون جایی مطرح نشده بازگو می‌نماید. بعد از جلسه سران قوا در محضر امام وقتی به جمع خانواده برمی‌گردند همسر و دخترانشان می‌پرسند چه خبر و امام جواب می‌دهند و گلایه می‌کنند! همیشه چنین دیدارهایی تنها از طرف مردانه و «بیرونی» به‌صورت رسمی مطرح شده ولی از این زاویه كسی تا حالا آن‌ها را گزارش نداده و به‌اصطلاح از داخل «اندرونی» روایت نكرده است.

نگرانی امام از تكفیر شدن در قم به خاطر تحصیل دخترانشان، نظر دختر امام درباره صادق هدایت، آغاز شکل‌گیری حوزه علمیه خانم‌ها و كسب بالاترین نمره‌ها از دختر امام و دختر آقای منتظری، ثبت‌نام در جامعة‌الزهرا به‌صورت ناشناس، اختلاف و قهر دوماهه امام با آیت‌الله بروجردی، امتناع امام از خوردن غذای فرستاده‌شده از آستان قدس رضوی، قهر كردن شهید مصطفى خمینی با امام، خواستگاری شهید مطهری از دختر امام، رابطه خانوادگی و محبت مادر آیت‌الله خامنه‌ای با خانواده امام سال‌ها پیش از پیروزی انقلاب، سكونت امام و خانواده در منزل شیخ علی تهرانی، وساطت آقا مهدی حائری در موضوع ازدواج حاج‌آقا مصطفی، شرایط تحصیلی دختر امام و تحصیل دختر ایشان در رشته معماری دانشگاه و سپس فوق‌لیسانس ارتباطات، مخالفت امام با مبارزه مسلحانه و ترور، نظر امام درباره مصدق و رضاخان، ناراحتی‌ها و نگرانی‌های زنانه همسر امام از سخنرانی‌های انقلابی امام ازجمله نكات جذاب و خواندنی این كتاب است.

خانم مصطفوی به‌تفصیل جزییاتی از سبك زندگی امام و خانواده، روابط میان امام و همسرشان، سفرهای خانوادگی با اتوبوس، مصرف اجناس كوپنی، شیوه هزینه و اقتصاد معیشت و صرفه‌جویی‌های خاص و عجیب امام، دیدگاه و نظر ایشان درباره مهریه دخترانشان و حساسیت درباره بزن‌وبکوب عروسی خانم‌ها را بیان كرده و به‌خوبی نقش همسر امام در موفقیت ایشان را شرح داده است.

همچنین مطالب و شکایت‌های مردم كه از طریق خانواده به امام منتقل می‌شد- مثل اعدام‌های اول انقلاب- و دلخوری امام از برخی مسئولان كشور كه به‌صورت گلایه در جمع خانواده مطرح شده از چیزهایی است كه شاید برای نخستین بار در این كتاب انتشار می‌یابد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...