می‌گویند شهریار ماکیاولی همیشه کنار تخت استالین است. غیر از این هم از او انتظار نمی‌رفت: پس از این کتاب، هیچ سخن به‌واقع مهمی درباره اخلاقیات سیاسی گفته نشده است... خوانش این آثار باید در ارتباط و تعامل با محیط صورت گیرد... اثر منفور و مهوّع آدولف هیتلر هم در کنار کتاب‌های خردمندانی همچون هابز و لاک و مونتسکیو و برک و دوتوکویل و هایک و رالز، فصلی را به خود اختصاص داده است.


پانصد سال سیاست مدرن: از ماکیاولی تا هابرماس | الف


روباشف، شخصیت اول رمان بسیار مهم و جنجالی «ظلمت در نیمروز»، در پنجمین روزی که به زندان افتاد در دفترچه خاطرات خود نوشت: «می‌گویند شهریار ماکیاولی همیشه کنار تخت "شماره یک" است. غیر از این هم از او انتظار نمی‌رفت: پس از این کتاب، هیچ سخن به‌واقع مهمی درباره اخلاقیات سیاسی گفته نشده است».
منظور از آقای شماره یک هم رهبر حزب است؛ تلویحی به رفیق استالین. آرتور کستلر که زمانی یک عضو فعال و مهم حزب کمونیست بود، خوب از ماجراهای سیاسی خبر داشت و همه پشت‌صحنه سیاست‌های واقعی احزاب کمونیست را در این رمان خود به‌زیبایی جمع کرده است.

ژان ژاک شوالیه [Jean- Jacques Chevallier] «آثار بزرگ سیاسی» [Les grandes oeuvres politiques de Machiavel à nos jours]

داوری رفیق روباشف درباره کتاب کوچک ماکیاولی همان چیزی است که ژان ژاک شوالیه [Jean-Jacques Chevallier] فقید (1900-1983)، مورخ، حقوق‌دان و استاد نامدار اندیشه‌های سیاسی، از عنوان «اثر بزرگ سیاسی» مد نظر دارد. به عبارت دیگر، ملاک بزرگ بودن یک اثر سیاسی، کمیت و کیفیت «اثر» سیاسی آن است! بر این اساس، آیا غیر از شهریار ماکیاولی باز هم چنین آثاری داریم؟ پاسخ شوالیه مثبت است. در کتاب «آثار بزرگ سیاسی» [Les grandes oeuvres politiques de Machiavel à nos jours]، بیست و سه کتاب نامدار در عرصه اندیشه‌های سیاسی از نوزده متفکر مشهور معرفی و نقد و بررسی شده است. این آثار به همراه نویسندگان نامدار خود به ترتیب عبارتند از:

«شهریار» نیکولو ماکیاولی، «شش کتاب جمهوری» ژان بودن، «لویاتان» توماس هابز، «سیاست برگرفته از کتاب مقدس» بوسوئه، «جستاری درباره حکومت مدنی» جان لاک، «روح القوانین» مونتسکیو، «قرارداد اجتماعی» ژان‌ژاک روسو، «طبقه عوام چیست؟» سی‌یز، «تأملاتی درباره انقلاب فرانسه» ادموند برک، «گفتارهایی خطاب به ملت آلمان» فیخته، ««دموکراسی در امریکا» الکسی دو تو کویل، ««مانیفیست حزب کمونیست»»کارل مارکس، «پژوهشی درباره حکومت سلطنتی» شارل مورا، «تأملاتی درباره خشونت» ژرژ سورل، «دولت و انقلاب» لنین، «نبرد من» آدولف هیتلر، از فردریش فون هایک دو کتاب «راه بردگی» و «قانون، قانونگذاری و آزادی»، از جان رالز هم به همین تعداد «نظریه‌ای در باب عدالت» و «لیبرالیسم سیاسی» و سه کتاب یورگن هابرماس «قانون و دموکراسی»، «یکپارچگی جمهوری» و در نهایت «فراسوی دولت-ملت» که در سال 2000 میلادی منتشر شد.

همان‌طور که مشاهده می‌شود، نویسنده فقط به سراغ آثار سیاسی مدرن رفته و از آثار سیاسی دوران قرون وسطی و پیش از آن چشم‌پوشی کرده است. در مقابل، از آغاز رنسانس تا دوره معاصر را به طور کامل پوشش می‌دهد؛ از ماکیاولی تا هابرماس که هنوز هم سرزنده به کار خود ادامه می‌دهد. البته آنچه این کتاب عرضه می‌کند، فقط فهم حال و گذشته نیست. درست است که بعضی کتاب‌ها ناظر به گذشته نوشته می‌شوند و برخی ناظر به حال و تعدادی چشم به راه آینده. ولی این شاهکار با توجه به حال و گذشته نوشته شده و با توشه غنی و بینش نافذ و نگاه نقادانه‌ای که به بار می‌آورد می‌تواند بصیرت انسان را به آینده تسری دهد.

همچنین بر اساس همان ملاک است که اثر منفور و مهوّع آدولف هیتلر هم در کنار کتاب‌های خردمندانی همچون هابز و لاک و مونتسکیو و برک و دو توکویل و هایک و رالز، فصلی را به خود اختصاص داده است. با همه این‌ها پرسشی که به ذهن خواننده خطور می‌کند این است که فایده این کتاب چیست و از آن چه حاصل می‌شود؟ به عبارت دیگر چرا باید این کتاب را بخوانیم؟ پاسخ این سؤال در گرو فهم سرشت آثار بزرگ سیاسی است.

صرف خواندن کتاب‌های بزرگ باعث نمی‌شود که خواننده به روح آنها دست پیدا کند. حتی خوانش دقیق و باحوصله آنها نیز چندان راه به جایی نمی‌برد. علت این امر آن است که چنین آثاری ناظر به واقعیت و شرایط عینی نوشته شده‌اند؛ واقعیت‌ها و شرایطی که هم آن مسائل خاص را ایجاد کرده‌اند و هم متفکران خواسته‌اند راه‌حل‌های عملی برای تغییر آنها عرضه کنند. برای مثال ماکیاولی و مارکس و مونتسکیو آثار خود را ناظر به جروبحث‌هایی انتزاعی دانشگاهی و در فضای بسته کلاس‌های تدریس ننوشته‌اند. آنها در بستر جریان خروشان زمانه خودشان زندگی می‌کردند و می‌خواستند سر آن مشکلات و مصائب را بر بالش نرمی بگذارند و آنها را رام و آرام کنند. بنابراین خوانش این آثار باید در ارتباط و تعامل با محیط صورت گیرد. البته این کار اصلا ساده نیست و آفات بسیاری دارد؛ زیرا رویدادهای زمانه‌ی یک کتاب بی‌شمار است و کسی که بخواهد به آنها بپردازد، چه بسا در باتلاقی فرو رود که امکان خلاصی از آن نیست. هوش و آگاهی و تسلط شگرفی لازم است تا فقط موارد مهم، ضروری و مرتبط در چارچوبی منظم ارائه شود. چنین کاری از هر کسی بر نمی‌آید. اما شوالیه با دانش و فراستی کم‌نظیر که حاصل یک عمر تحقیق و تجربه است توانسته چنین نظم و نسقی ایجاد کند. او می‌داند چه چیزهایی لازم نیست و در ادامه، آن‌چه ضرورت دارد، تا چه حد و به چه صورت و تا کجا باید گفته شود.

با توجه به این مطلب، روش کلی به‌کاررفته در باب معرفی و بررسی هر اثر به این صورت است که ابتدا وضعیت اجتماعی و سیاسی روزگاری توضیح داده می‌شود که آن اثر سیاسی در آن و ناظر به آن نگاشته شده است. پس از آن، محتوایش نقد و بررسی می‌شود. شوالیه عبارت‌های مهم و کلیدی را نقل قول می‌کند و در نهایت به سرنوشت اثر، دامنه و چگونگی تأثیر آن می‌پردازد. همچنین نویسنده درباره آن آثار بزرگ هر جا لازم باشد، روش ویژه مطالعه آن کتاب خاص را به خواننده یاد می‌دهد. این نکته مهم نیز گفتنی‌ست که بررسی هر اثر نقادانه هم هست. نویسنده علاوه بر ملاحظات انتقادی خود، از نقدهای دیگران هم غافل نیست؛ نقدهایی که آن روز و امروز درباره مطالب آن کتاب‌ها مطرح شده است. این بحث‌های انتقادی خواننده را از حالت انفعال خارج می‌کند و به طور طبیعی پای او را به مسائل می‌کشاند. همه این‌ها دست به دست هم می‌دهد تا تصویری روشن و گسترده از هر کدام از آثار بزرگ سیاسی به دست آوریم. البته فصل‌های کتاب گسسته از یکدیگر نیستند، چراکه همه آثار در ارتباط با هم دیده شده‌اند. هر چند اثر با هم دوره‌ای را تشکیل می‌دهند که نویسنده برای آغاز و پایانش مقدمه و مؤخره‌ای روشن‌گر نوشته است. در کل پنج دوره پیاپی خواهیم داشت که هر کدام از آنها با قبل و بعد از خود مرتبط است و به این ارتباط اشاره می‌شود: «در خدمت حکومت مطلقه»، «حمله به حکومت مطلقه»، «پیامدهای انقلاب 1790-1848»، «سوسیالیسم و ناسیونالیسم 1848-1927» و «آزادی، عدالت و دموکراسی در اندیشه معاصر». گویی هر دوره واکنشی به افراط‌های دوره پیش از خود است. روی‌هم‌رفته این کتابِ تقریبا هفتصد صفحه‌ای درباره سیاست مدرن پانصد سال اخیر، فهمی کلی، جامع، چندجانبه و ناظر به دو عرصه سیاست نظری و عملی عرضه می‌کند.

تذکر این نکته خالی از فایده نیست که این کتاب اولین‌بار بیست و پنج سال پیش به فارسی ترجمه شد که متأسفانه خوب دیده نشد. در آن زمان فقط چهار دوره مدرن را در بر داشت. بعدها شاگرد شوالیه، ایو گوشه [Yves Guchet]، به تبعیت از استادش بخش پنجم را به همان سبک و سیاق نوشت تا مباحث کتاب را به زمان حال بکشاند. اینک مترجم باتجربه ترجمه کاملی از کتاب ارائه کرده‌ و نشر نو هم آن را به صورت چشم‌نوازی منتشر کرده اشت.  

بنا بر این توضیحات معلوم می‌شود که بی‌جهت نیست که این کتاب در سراسر جهان یک اثر مرجع به شمار می‌آید و برای کسانی که به طور تخصصی به علوم سیاسی مشغولند تبدیل به یک منبع درجه یک شده است. با وجود این، همه علاقمندان به اندیشه‌های سیاسی می‌توانند از آن بهره‌مند شوند؛ زیرا نثر و متن کتاب بسیار روان و روشن است و خالی از هر گونه تعقید و ابهام. اساساً هدف کتاب ایضاح و روشن‌سازی است. حتی وقتی به کتاب دشوار و پیچیده‌ای، مثل «نظریه‌ای در باب عدالت» جان رالز، می‌پردازد، این کار را با رعایت اصل ایضاح حداکثری انجام می‌دهد، آن هم با سبک و نثر جذابی که خواندنش را به قدری دلچسب می‌کند که خواننده آرزو می‌کند دوره مدرن هزار سال زودتر شروع می‌شد تا هزار صفحه دیگر به کتاب افزوده می‌شد. مگر چقدر از این نوع کتاب‌ها وجود دارد؟

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...