رمان‌ «ساعت‌های قرمز» [Red clocks] اثر لنی زوماس [Zumas, Leni] با ترجمه‌ کامبیز منوچهریان به تازگی راهی بازار کتاب شده است.

«ساعت‌های قرمز» [Red clocks] اثر لنی زوماس [Zumas, Leni

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، در معرفی ناشر از این کتاب آمده است: این کتاب برنده‌ جوایز متعددی شده و به بیش از ۲۰ زبان ترجمه شده است.

این کتاب یک رمان ویرانشهری است و مسائل و مشکلات زنان در جامعه‌ امریکا را به تصویر می‌کشد. سبک منحصر به فرد نگارش این کتاب که داستان‌های موازی زندگی پنج زن را روایت می‌کند منتقدین را به تحسین واداشته است.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم: در اتاق انتظارِ پزشکِ زنان، نویسنده‌ زندگینامه‌ ایوور مینروودوتیر منتظر نوبتش است. او شلوار گرمکن پوشیده و دارای پوستی سفید و کک‌مکی است. نه جوان و نه پیر است. قبل از این‌که او را صدا کنند تا بلند شود و از چند پله بالا برود و روبه‌روی دستگاهی که از اندام‌های زنانه‌اش تصاویر سیاه‌ وسفید نشان می‌دهد قرار بگیرد، خانم نویسنده به حلقه‌های ازدواج افراد داخل اتاق دقت می‌کند. اجسام فلزی درخشانی که روی انگشتانِ زنان جا خوش کرده‌اند. زنانی که بر روی صندلی‌های چرمی نشسته‌اند و شوهرانی دارند که دستشان به دهانشان می‌رسد؛ اما سلول‌ها و خون و اندام‌های داخلی آنان از حالت طبیعی خارج شده و بیمار شده‌اند. نویسنده علاقه‌ خاصی به نوشتن سرگذشت افراد دارد. این سبک داستان‌ها برای او جذاب هستند. داستان ساده و راحت است و به او اجازه می‌دهد که به این‌که در سر زنان یا شوهرانشان که گاهی آن‌ها را همراهی می‌کنند، چه می‌گذرد فکر نکند.

این کتاب در ۴۲۱ صفحه با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۴۵ هزار تومان در نشر فلامینگو منتشر شده است.

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...