راز قتل کلاسیک‌ها | آرمان ملی


«هشت قتل بی‌عیب و نقص» [Eight perfect murders] نوشته پیتر سوانسن [Peter Swanson] که به‌فارسی با عنوان «کتابفروش» ترجمه شده، «یک داستان جنایی پیچ‌درپیچ» و به‌قول آنتونی هوروویتس نویسنده سرشناس انگلیسی «فوق‌العاده اعجاب‌آور و سرگرم‌کننده» است که نخست در ذهن ‌خواننده انتظاراتی ‌به‌وجود‌ می‌آورد و سپس تمام آنها را نقش برآب می‌کند؛ به‌راستی راوی داستان دقیقا از چه خبر دارد و جرمش چیست؟ سوالاتی است که جان خواننده را به لب ‌می‌رساند و ذهنش را درگیر می‌کند. «هشت قتل‌ بی‌عیب‌نقص» داستانی خلاقانه است که خواننده را به‌خود جذب می‌‌کند؛ آنطور که لیزا گاردنر نویسنده پرفروش آمریکایی می‌گوید: «این رمان واقعا شاهکار است و سوانسن با چرخش‌های داستانی تکان‌دهنده‌اش یک نفس خواننده را در داستان پیش ‌می‌راند...» ویلیام مورو نویسنده آمریکایی نیز درباره این رمان می‌گوید: «قبلا هیچ رمان معمایی‌ای سراغ نداشتم که ‌ماجرا‌ی ‌قتل‌های حل‌نشده‌ رمان‌های کلاسیک گذشته را یکجا جمع‌کرده و داستان جنایی خودش را بافته ‌باشد. سوآنسن در رمان روانشناختی خلاقانه‌ و مسحورکننده‌‌اش این کار را زیرکانه انجام داده و از پس آن هم خوب برآمده است.»

هشت قتل بی‌عیب و نقص» [Eight perfect murders] نوشته پیتر سوانسن [Peter Swanson]

راوی رمان، مالکوم کرشاو است؛ او یکی از شرکای کتابفروشی «شیاطین کهن»- پاتوق طرفداران داستان‌های معمایی- در بوستون است. همه‌چیز عادی پیش‌ می‌رود. تا اینکه یک روز برفی سروکله‌ مامور ویژه‌ اف‌.بی.‌آی- خانم گوئن مالوی- و بازجویی‌هایش پیدا ‌می‌شود. چند سال پیش از آن مالکوم فهرستی تحت عنوان «هشت قتل بی‌عیب‌ونقص» بر وبلاگ کتابفروشی قرار می‌دهد. این فهرست خلاصه‌ زیرکانه‌ترین ترفندهای‌ آدمکشی هشت رمان جنایی کلاسیک است که هیچ‌کدام از قتل‌های آنها لو نرفته‌اند. مالوی، مامور اف.‌بی.‌آی حدس‌ می‌زند قاتلی زنجیره‌ای سعی در بازآفرینی این قتل‌های بی‌عیب‌ونقص دارد؛ انگار قاتل‌ می‌خواهد ترفندهای آدمکُشی این داستان‌ها را در دنیای واقعی امتحان ‌کند. احتمالا چندتایی از قتل‌ها دقیقا مشابه رمان «قتل‌های الفبایی» آگاتا کریستی است. مالوی از مالکوم می‌‌‌خواهد گزارشات قتل‌هایی را بررسی‌ کند که احتمالا برگرفته‌ از طرح ‌داستان زیرکانه‌ دیگر رمان‌های لیست هستند. رمان‌ها شامل «بیگانگان در قطار» پاتریشیا های‌اسمیت، «تله‌ مرگ» آیوا لوین، «راز خانه‌ سرخ» ای. ای. میلن، «قصد جنایت» آنتونی برکلی کاکس، «غرامت مضاعف» جیمز ام. کین، «غرق‌کننده» جان دی. مک‌دانالد و «گذشته رازآمیز» دانا تارت بودند.

مالکوم متوجه ‌می‌شود اف.‌بی. آی، او را هم به‌عنوان کارشناس داستان‌های کارآگاهی و هم به‌عنوان یکی از هدف‌های قاتل- بلکه هم به‌عنوان خود قاتل- زیرنظر دارد. برای همین در همکاری‌اش با مالوی چندان صداقت به خرج ‌نمی‌دهد و گاهی اف.بی.آی را دست‌به‌سر‌ می‌کند. مالکوم رازهایی پیش خود دارد و این مختص او نیست. تک‌تک شخصیت‌های این داستان معمایی پیچ‌درپیچ رازهایی برای خود‌ دارند؛ حتی نرو، گربه‌ی توی کتابفروشی. داستان لبریز از عناصری مانند فریب، خیانت و انتقام است که ذره‌ذره از دل داستان بیرون‌ زده و در صفحات خون‌آلود آن آشکار می‌شوند.

سوانسن - نویسنده‌ پنج رمان از جمله «قبل از اینکه او را بشناسد»، «تمام آن دروغ‌های قشنگ» و رمان برنده‌ جایزه «آ‌نکه ارزش کشتن داشت»- برای نوشتن داستان‌های قتل و انتقام ساخته‌ شده ‌است. طرفداران این نوع داستان از خواندنش پشیمان نخواهند شد. شخصیت آرام و خود‌دار مالکوم نشان ‌می‌دهد راوی قابل‌اعتمادی نیست. رفته‌رفته که داستان آشکار ‌می‌شود خواننده حقایقی را درمی‌یابد؛ از جمله اینکه: همسر مالکوم، کلیر پنج سال پیش در تصادف کشته‌ شده ‌‌است؛ مالکوم در بچگی شاهد‌ بود که چطور پدرش همیشه مادرش را اذیت ‌می‌کرد و او درعوض به کتاب‌ها پناه ‌می‌برد و غرق در داستان‌ها می‌شد؛ یا مثلا مالکوم که آدم گوشه‌گیری است تازگی‌ها خواندن کتا‌ب‌های معمایی را رها کرده و جذب شعر شده‌ است. سوانسن به عمد سرنخ‌های درست و غلط به دست‌ خواننده می‌دهد. گذشته از ارجاعات داستانی بسیار در رمانش خط داستانی این هشت قتل بی‌عیب‌ونقص را نیز آنالیز می‌کند؛ با چرخش‌های داستان جذابش مخاطب را میخکوب ‌می‌کند و او را به حدس و گمان وامی‌دارد و درعین‌حال داستان آن قتل‌های کلاسیک را به کسانی که تا‌به‌حال آ‌نها را نخوانده‌اند لو می‌‌دهد. ولی از پیش این هشدار را به آنها می‌دهد. ممکن است دلهره‌ای که آرام‌آرام با روایت راوی خونسرد داستان شکل‌ می‌گیرد خوشایند بعضی طرفداران باشد و عده‌ای هم آن را نپسندند. به‌هرحال داستان نوعی معمای ذهنی است و دیالوگ‌هایش در مقایسه با اتفاقات داستان بیشتر هستند. چرخش پایانی، اوج داستان نیست و می‌‌توان از پیش آن را حدس‌ زد. درواقع آنچه در مورد «هشت قتل بی‌عیب‌و‌نقص» (کتابفروش) اهمیت بیشتری دارد روند داستان است نه پایان آن.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...