کتاب تخت جاویدان به نویسندگی آیدا نوشالی توسط انتشارات هورخش آسمان منتشر شد.

تخت جاویدان  آیدا نوشالی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب تخت جاویدان با تصویرگری کیاوش جاهد پارسا و حمید برغانی توسط انتشارات هورخش آسمان چاپ و منتشر شد.

در کمیک تخت جاویدان آنچه را که می‌خوانید روایتی است از سرگذشت اسکندر مقدونی، پس از به آتش کشیدن تخت جمشید و آخرین تلاش‌هایش برای دست یافتن به حیات جاودانه.

مخاطب شاهد داستانی خیالی است که رویایی اسکندر با کابوس‌هایش را نشان می‌دهد. اسکندر خود را در برابر گذشته و آن‌چه که از سر گذرانده می‌بیند، کابوس‌هایی که آئینه وی هستند تا از تکرار مداوم تاریخ و شکست نام‌آوران در مقابل آن آگاهش کنند.

در جریان داستان سعی شده تا با معرفی ضمنی بنای تخت جمشید، تاریخچه آن و برخی حقایق تاریخی هم پدیدار شوند.

در قسمتی از «تخت جاویدان» آمده است:

*بگریز دیگر ستون و دیواری بر این کاخ نمانده که مانع شود به لطف آتش سوزان تو، در و پیکری بر این بنا نمانده
-سی سال! سی سال زمان برای ساخت آپادانا عظیم گذشت و سال‌های بسیار دیگری، برای ساخت تمام عظمت پاسارگاد.
*حالا نگاه کن و ببین اکنون چه از آن مانده… هیچ!
-از این روشنایی فرار نکن اسکندر! سخن ارسطو را به یاد بیاور؟ حتی در تاریک‌ترین لحظات… باید به دنبال باریکه‌ای از نور بود… تنها روزنه‌ای از نور
*پس چشمانت را باز کن تا آغاز این راه را به تو نشان دهم. آغاز این شکوه زمانی بود که به پایان راه خویش رسیده بودم اما من همواره نظاره‌گر آنچه که بر این سرزمین می‌گذرد خواهم بود.
اسکندر مقدونی در پی جهان‌گشایی‌های خود با گذر مسیری طولانی به اصلی‌ترین هدف‌اش یعنی سرزمین پارس می‌رسد. او تخت جمشید را به آتش می‌کشد و تمام ثروت نهفته در آن را غارت می‌کند. او برای دست یافتن به آب حیات و جاودانگی، تمام خرابه‌ها را زیر و رو می‌کند اما آن را پیدا نمی‌کند.
دختر داریوش سوم رکسانا که اسیر او است وعده می‌دهد وی را به آنچه که می‌خواهد برساند اسکندر به دنبال حوضچه آب که در دالان‌های کاخ هدیش پنهان شده راهی خرابه‌های باقی مانده می‌شود اما ماجرا آن گونه که انتشار داشته، پیش نمی‌رود.

چاپ اول کتاب تخت جاویدان به نویسندگی آیدا نوشالی، تصویرگران: کیاوش جاهد پارسا و حمید برغانی توسط انتشارات هورخش آسمان چاپ و منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...