حسن بهشتی‌پور درباره‌ ساز و کار فعلی صداوسیما و نحوه بکارگیری اسپانسرها که این روزها حاشیه‌ساز شده است، اظهار کرد: اگر تلویزیون می‌خواهد آگاهی افزایش پیدا کند، باید به دنبال ساخت برنامه‌هایی باشد که به افزایش سواد رسانه‌ای مخاطب کمک کند نه اینکه بر اساس قرعه و صرفاً با شانس که اختلاف درآمدی در جامعه را تقویت می‌کند، این فرهنگ را تقویت کند.

این کارشناس رسانه در گفت‌وگو با ایسنا اظهار کرد: با وجود اینکه کارشناسان متعددی نسبت به هجوم اسپانسرها هشدار داده بودند که این کار مصداق روشنی از قمار محسوب می‌شود، منتهی چون این مباحث، مباحث فقهی بود در نهایت مراجع تقلید بودند که باید نسبت به آن اعلام نظر می‌کردند.

این کارشناس رسانه با بیان به اینکه مراجع تقلید باید خیلی زودتر از این‌ها، یعنی دو سال پیش که این روش فراگیر شد، اقدام می‌کردند، گفت: بسیاری از برنامه‌های تلویزیون در دو سال گذشته این روش را پیش گرفتند. فکر می‌کنم این اقدام را نباید به حساب غرض‌ورزی گذاشت. یک مدیر تلاش می‌کند بودجه کسب کند اما به دلیل عدم آگاهی‌اش این شیوه را پیش گرفته است.

بهشتی‌پور در پاسخ به این پرسش که آیا عوض کردن اسپانسر در تلویزیون تأثیری در اصلاح امور صداوسیما خواهد داشت؟ اظهار کرد: این شیوه‌های غلط را همان اسپانسرها در دامن صداوسیما گذاشتند؛ بنابراین با اسپانسر عوض کردن کار درست نمی‌شود. تلویزیون باید روش خود را عوض کند؛ به عنوان مثال برنامه‌ای مثل «هوش برتر» در شبکه نسیم که یک مسابقه علمی است، بدون اینکه بحث و جوایز میلیونی در آن مطرح باشد شرکت‌کنندگان در آن فقط اطلاعات خودشان را محک می‌زنند و در نهایت نفر آخر جایزه‌ای می‌گیرد. این یک روش علمی است و هم رقابتی درست، نه اینکه با یکسری سوالات ساده از طریق اپلیکیشن پول بدهند و بعد وارد این مسابقات شوند؛ بنابراین با تغییر اسپانسرها کار صداوسیما درست نمی‌شود و باید صداوسیما روش غلط خود را اصلاح کند.

بهشتی‌پور در بخش پایانی گفت‌وگوی خود به ایسنا تاکید کرد: اگر تلویزیون می‌خواهد آگاهی افزایی کند، باید به دنبال ساخت برنامه‌هایی باشد که به افزایش سواد رسانه‌ای مخاطب کمک کند نه اینکه به قرعه و صرفاً شانس روی بیاورد که اختلاف درآمدی در جامعه را تقویت می‌کند. این اتفاق به زیاده‌خواهی‌ها دامن می‌زند. جوانان ما به اندازه کافی تمایلات زیاده‌خواهی را دارند؛ بنابراین ساخت این نوع برنامه‌ها هم بیشتر به این مسئله دامن می‌زند در حالی که جوانان ما باید یاد بگیرند از راه خلاقیت‌، ابتکار و زحمت کشیدن و ابداعات می‌توانند رشد کنند و درآمد مشروع داشته باشند. اگر صداوسیما در این عرصه‌ها جوانان ما را تقویت کند خدمت بزرگی به کشور کرده است.

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...