گریز از رنج زیستن | آرمان ملی


شخصیتِ پرسشگر و ماجراجویی که در تمامی داستان‌های مجموعه «نیروانای ناممکن ما» نوشته مهدی ملکشاه حضور دارد، در آغاز نمی‌تواند انگیزه‌ قدرتمندی برای مکاشفه در دنیای واقعیت‌های موازی پیدا کند. زندگی دانشجویی او با کمترین امکانات ممکن، درآمد اندکش در مجسمه‌سازی و دلبستگی نه‌چندان مستحکمی که با نامزدش در شهری دور از تهران دارد، او را در ثباتی نسبی نگه داشته است. فاصله‌گرفتن از واقعیات موجود و تجربه‌ شکل جدیدی از آنها، در ابتدا چندان شوری در او برنمی‌انگیزد و حتی از کسانی که او را به چنین سیروسلوکی وامی‌دارند دوری می‌کند. اما در هر مکان و زمانی برای او موقعیتی این‌چنینی در کمین است که نهایتا او در دام یکی از آنها گرفتار می‌شود.

نیروانای ناممکن ما مهدی ملکشاه

آنچه که در «نیروانای ناممکن ما» به‌عنوان نیروی محرکه‌ آدمی برای قدم‌گذاشتن در راه کشف‌وشهود معرفی می‌شود، مسأله‌ رنج است. در داستان اول، خانه‌ای که شخصیت اصلی به آن قدم می‌گذارد، پر از عجایبی است که او را به تفکر درباره‌ دنیای واقعیات وامی‌دارد. خانه گرچه همانند بسیاری از خانه‌های دیگر، در هرجایی از شهر می‌تواند باشد، اما انگار قوانین طبیعی جاری در روابط انسانی بر آن حاکم نیست. آدم‌ها نه با یکدیگر که با تصوری که از هم در دنیای رویاها دارند، زندگی می‌کنند. لازمه‌ ورود به چنین دنیایی که کنجکاوی و اشتیاق شخصیت محوری داستان را برمی‌انگیزد، همان عنصر رنج است. مرد صاحبخانه در مواجهه با جوانی که آمده تا از جمجمه‌ زنش که در شرف مرگ است قالبی برای ساختن مجسمه بگیرد، همین رنج‌های پیدا و پنهان زندگی را یادآور می‌شود. به او یادآوری می‌کند که جهانِ حقیقت‌های زندگی این جوان آنقدر سرشار از درد و آسیب است و او آن‌قدر زخم‌خورده است که باید دنیای دیگری بجوید. او حساسیتش را به همه‌ این ناملایمات از دست داده است. راه نجات او، یافتن دنیای دیگری است که در آن شکل گذر زمان، قوانین فیزیکی، روابط آدم‌ها و ترتیب وقایع دگرگونه است. اینجاست که جوان به یاد سایبورگ می‌افتد؛ جایی در دنیای فراواقعی که به تدریج بر واقعیت منطبق می‌شود. او در برابر این جهان می‌ایستد، اما اشکال دیگری از این‌گونه جهان‌ها پیش او قد علم می‌کنند.

رنج در قالب‌ها و اشکال دیگر هم مدام پیش چشم مرد داستان مجسم می‌شود تا او را بی‌تابِ سیروسلوک در واقعیت‌های بی‌شمار دیگر کند. در داستان‌های بعدی، شریک زندگی او آسیبی می‌بیند که مجبور به قطع دست از مچ می‌شود. خلأ این بخش از بدن زن، برای همسرش چنان دردناک است که تلاش می‌کند با کمک خود او به راهی برای تشفی از این درد برسد. نیروانا، همان جهانی است که زن برای خلاصی از رنج پیش روی او می‌گذارد. اما در باور مرد تحقق چنین شکلی از واقعیت ناممکن به نظر می‌رسد. ذهن تحلیل‌گر او مدام نقیضه‌هایی می‌تراشد تا از چنین مکاشفه‌ای بگریزد. او تلاش می‌کند در جهان عینی خود به پاسخِ مسائلش برسد. در جوابِ یکی از دوستانش که از نظم ِحیرت‌آورِ صور فلکی می‌گوید و او را به تفکر درباره‌ آن فرامی‌خواند، او به تکه‌های شکسته‌ لیوان روی زمین اشاره می‌کند. به زعم او در این پراکندگی هم نظمی پیچیده نهفته است که او حوصله‌ تبیینش را ندارد. این مقاومت‌ها تا میانه‌ هر داستان او را از ورود به جهان‌ واقعیاتِ متفاوت بازمی‌دارد، اما بالاخره زمانی فرامی‌رسد که او تسلیم می‌شود و دل به دریای واقعیات موازی می‌زند.

در داستان‌های «نیروانای ناممکن ما» یک زورآزمایی مداوم میان آدمی و رنج برقرار است. وقتی رنج غالب می‌شود، انسانِ ناکارشده از ضربه‌های آن، دنبال راهی برای رهایی می‌گردد. پرسشگری در آغاز این راه قرار دارد؛ جایی که «چرا اینطور شد؟» و «نمی‌شد طور دیگری باشد؟» و سوالاتی از این دست مطرح می‌شود. رنج گاهی آنقدر ظرف وجود آدمی را پر می‌کند و این پرسش‌ها آنقدر بغرنج می‌شوند، که گریزی جز ره‌سپردن به دنیای واقعیات دیگرگونه باقی نمی‌گذارند. آن‌گاه نیروانا چندان ناممکن هم نمی‌نماید. می‌توان در آن به دنبال شکلی دیگری از زندگی گشت. با چنین رویکردی نیروانا می‌تواند ماهیتی سهل و ممتنع پیدا کند. پناهگاهی باشد برای گریزی هرچند موقتی از رنجِ زیستن. حیاط خلوتی که گاهی می‌توان ذهن را در آن فراغتی داد و گاهی هم می‌توان به‌طور جدی در آن زندگی‌های بی‌شماری را تجربه کرد. نیروانا با این تعریف تازه، می‌تواند ماهیتی سیال داشته باشد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...
در طبقه متوسط، زندگی عاطفی افراد تحت تأثیر منطق بازار و بده‌بستان شکل می‌گیرد، و سرمایه‌گذاری عاطفی به یکی از ابزارهای هدایت فرد در مسیر موفقیت و خودسازی تبدیل می‌شود... تکنیک‌های روانشناسی، برخلاف ادعای آزادی‌بخشی، در بسیاری از موارد، افراد را در قالب‌های رفتاری، احساسی و شناختی خاصی جای می‌دهند که با منطق بازار، رقابت، و نظم سازمانی سرمایه‌دارانه سازگار است ...
صدام حسین بعد از ۲۴۰ روز در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳ در مزرعه‌ای در تکریت با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری دستگیر شد... جان نیکسون تحلیلگر ارشد سیا بود که سال‌های زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی صدام کرده بود. او که تحصیلات خود را در زمینه تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن به پایان رسانده بود در دهه ۱۹۹۰ به استخدام آژانس اطلاعاتی آمریکا درآمد و علاقه‌اش به خاورمیانه باعث شد تا مسئول تحلیل اطلاعات مربوط به ایران و عراق شود... سه تریلیون دلار هزینه این جنگ شد ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...