مسئله‌ کتاب «قرآن و عقلانیت ارتباطی» نوشته کریم خان محمدی این است که از نگاه قرآن کریم عقلانیت به چه معنی است.

قرآن و عقلانیت ارتباطی کریم خان محمدی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، در پشت جلد کتاب می‌خوانیم: «با وجود اهمیت عقل و بار معنایی مثبت آن امروز در این که کدام جامعه و کدام الگوی زندگی عقلانی است اختلاف وجود دارد. الگوی مدرنیته که بر بام عقلانیت نشسته سایر الگوهای زندگی را افسون زده و بالمال غیر عقلانی ارزیابی می‌کند. در عین حال در درون گفتمان مدرنیته اجماع وجود ندارد، از این رو در باب عقلانیت مفاهیم زیادی تولید شده است که هرکدام درصدد رفع کاستی‌های دیگر مفاهیم است. هابرماس به عنوان اخیر‌ترین فیلسوف مشهور مدرن مدرنیته متاخر را همانند وبر گرفتار عقلانیت صوری می‌داند و به عبارتی آن را ناعقلانی ارزیابی می‌کند و معتقد است که برای خروج از ناعقلانیت، عقلانیت ارتباطی، باید جایگزین عقلانیت صوری شود. سوال این است آیا عقلانیت ارتباطی برساخته هابرماس می‌تواند الگوی مطلوبی برای جوامع اسلامی باشد؟ برای پاسخ دادن به این سوال به نظر می‌رسد منطقی‌ترین روش این باشد که یک مسلمان با فرض التزام به اسلام درصدد برآید «عقلانیت نص محور ـ‌ قرآن محور» را بازسازی کند و با توجه به این نوع عقلانیت(یعنی عقلانیت وحیانی) به این پرسش پاسخ دهد.»

مسئله عقلانیت نه‌تنها در فلسفه در ادبیات جامعه‌شناسی معاصر نیز محوری‌ترین مباحث تفکرات نظری را به خود اختصاص داده است اصولاً مفهوم محوری برای جامعه‌شناسانی که در صدد توضیح مدرنیته غربی برآمده‌اند مفهوم عقلانیت است؛ از زمانی که اگوست کنت بنیانگذار جامعه شناسی مدرن،‌ عقل تجربی را جایگزین نگرش فلسفی تلقی کرد، اندیشمندان مختلف به ویژه جامعه‌شناسان مانند کارل مارکس، ماکس وبر و ویلفردو پارتو جامعه شناس معاصر آمریکایی، تالکوت پارسونز و در نهایت یورگن هابرماس بر غنای نظریه‌های عقلانیت افزودند.

مولف کتاب معتقد است: «برای طرح مسئله مروری بر ادبیات دو حوزه ذکر شده مفید خواهد بود. در ادبیات جهان غرب از منظر جامعه شناختی دو گفتمان در برابر هم مطرح شد؛ گفتمان «عقل خودبنیاد» در برابر «عقل قدسی» قرون وسطا که تمدن جدید غرب را به ارمغان آورد. در جوامع اسلامی نیز درباره میزان توانایی عقل اختلاف نظر وجود دارد و عقلانیت در نظر ابن طفیل با عقلانیت موردنظر غزالی به لحاظ قلمرو کاملاً متفاوت است، اما غالب متفکران اسلامی در ارزیابی نهایی تقید به وحی دارند.

حاکمیت لیبرال دموکراسی در غرب و هژمونی مدرنیته بربنیاد عقل، مباحث فروخفته دیرین را در جوامع اسلامی نیز با چهره مدرن و در سطوح جامعه شناختی بازتولید کرد، بنابراین اگر درون کاوی کنیم و به لایه‌های زیرین توجه داشته باشیم مشخص می‌شود که در دوران معاصر در جوامع اسلامی از جمله ایران چالش‌ها برسر عقلانیت است.»

خان محمدی یادآور می‌شود که مسئله‌اش در این پژوهش این است که از نگاه قرآن کریم عقلانیت به چه معنی است. به گفته او در مقدمه کتاب، «وقتی از معنای عقلانیت می‌پرسند این سوال محدود به معنای لغوی نیست بلکه معنا ابعاد مختلفی را در بر می‌گیرد از قبیل اینکه کدام نوع از ارزش‌های حاکم بر جامعه عقلانی است و کدام یک غیر عقلانی؟ آیا عقل بشری توان کشف و بکارگیری ارزش‌ها را دارد یا در این راه به وحی و راهنمایی پیامبران نیاز است؟ در صورتی که عقل خودبنیاد را نپذیریم قلمرو حکمروایی عقل تا کجا خواهد بود؟ به عبارت دیگر عقلانیت وحیانی در برابر عقلانیت سکولار چه مختصاتی دارد؟ جامعه‌ای که بر اساس عقلانیت وحیانی شکل می‌گیرد دارای چه اصول و مولفه‌هایی است؟ در یک جامعه مفروض چه عواملی عقلانیت وحیانی را تقویت و چه عواملی از موانع شکل گیری آن به شمار می‌رود؟»

مولف کتاب تاکید می‌کند، پاسخ به سوالات مذکور با استنطاق از قرآن کریم نیازمند روش ویژه‌ای است که در این پژوهش بدون انتظام به فرضیه خاصی از روش معناشناسی ایزوتسو تأثیر کرده است و عقلانیت وحیانی را به عنوان سنجش برای نقد عقلانیت ارتباطی بازسازی کرده‌ است.

او تاکید می‌کند: «برای سامان بخشیدن به این سوالات و انسجام بحث بر یک مورد مشترک، بر یک سوال محوری و موردی متمرکز می‌شویم که وجوه اشتراک و افتراق عقلانیت ارتباطی هابرماس و عقلانیت وحیانی ملحوظ در قرآن کریم بر اساس اندیشه تفسیری علامه کدام است؟ البته این سوال متضمن سوالات فرعی دیگری هم هست از جمله می‌توان دو مفهوم عقلانیت ارتباطی و عقلانیت وحیانی را با بهره‌گیری از معناشناسی مطمح نظر ایزوتسو کرد و به مقایسه آنها پرداخت؟ مفهوم عقل و عقلانیت عقلانیت ارتباطی و عقلانیت وحیانی چیست؟ مبانی مولفه‌ها و کارکردهای عقلانیت ارتباطی در اندیشه هابرماس کدام است؟ مبانی مولفه‌ها و کارکردهای عقلانیت وحیانی در قرآن کریم با تاکید بر تفسیر علامه طباطبایی کدام است؟ عقلانیت وحیانی ملحوظ در قرآن کریم چه امتیازاتی نسبت به عقلانیت ارتباطی سکولار دارد؟»

این رساله به تناسب سوالات مطرح شده حاوی مقدمه، پنج فصل و یک خاتمه است. در هر فصل به یک سوال فرعی پاسخ داده شده که در جمع بندی نهایی حاصل این پاسخ‌ها پاسخ سوال اصلی مخاطب خواهد بود.

فصل اول به مباحث روش‌شناسی اختصاص دارد؛ در این فصل ضمن استدلال درباره چرایی استفاده از روش معناشناسی ایزوتسو کوشش خواهد شد برخی لوازم و کاربردهای این روش در مطالعه نصوص دینی به ویژه قرآن کریم مورد توجه واقع شود، در این راستا به سابقه استفاده از این الگو در تحقیقات قرآنی اشاره شده است.

فصل دوم به پیشینه و ادبیات موضوع می‌پردازد؛ در این فصل کوشش شده که مفاهیمی چون عقل و عقلانیت و عقلانیت ارتباطی در دو سنت فکری اسلام و غرب بررسی و تبارشناسی شود. هدف این فصل تدارک ادبیات و زمینه‌های نظریه لازم به منظور تسهیل در درک عقلانیت ارتباطی مبتنی بر آموزه‌های سکولار و عقلانیت وحیانی مأخوذ از قرآن کریم است.

فصل سوم به مفهوم شناسی عقلانیت ارتباطی در اندیشه هابرماس می‌پردازد؛ در این فصل ترسیم شمایی عمومی روایت سکولار از عقلانیت ارتباطی بر اساس تئوری هابرماس مد نظر است. هدف این فصل ترسیم جامعه ارتباطی و گفتگویی با تکیه بر اندیشه‌ هابرماس است. اهمیت این تلاش از آن جهت است که امکان مقایسه با عقلانیت مبتنی بر وحی و ارزیابی آن بر مبنای قرآن را فراهم می‌کند.

فصل چهارم به مفهوم شناسی عقلانیت وحیانی در قرآن کریم اختصاص دارد. در این فصل به ترسیم روایت وحیانی از عقلانیت بر اساس قرآن کریم و با تکیه بر تفسیر علامه طباطبایی پرداخته می‌شود. اهمیت این تلاش از آن جهت است که امکان مقایسه با عقلانیت ارتباطی مبتنی بر عقل سکولار و رویکرد انتقادی به آن را فراهم می‌کند.

فصل پنجم به مقایسه عقلانیت ارتباطی و عقلانیت وحیانی می‌پردازد و مبانی و مشترکات و تمایزات این دو نظام را مقایسه می‌کند؛ به همین منظور به مبانی معرفتی، هستی شناختی، انسان شناختی و روش شناختی دو دستگاه از یک سوی و کارکردهای این دو نوع از عقلانیت از سوی دیگر پرداخته می‌شود تا آگاهی لازم برای سنجش امتیازهای عقلانیت وحیانی در نقد عقلانیت ارتباطی فراهم شود. در خاتمه هم زمان جمع بندی نهایی نتایج پژوهش بر اساس دو گونه عقلانیت ارائه می‌شود.

کتاب «قرآن و عقلانیت ارتباطی» نوشته کریم خان محمدی با شمارگان ۷۷۰ نسخه در ۴۶۰ صفحه به بهای ۶۸ هزار تومان از سوی نشر نی در اختیار علاقه‌مندان حوزه اندیشه قرار گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...