سکوت تاریخ | آرمان ملی


«دریاس و جسدها» [ده‌ریاس و لاشه‌کان] داستان شهری است که مردمانش در تب‌وتاب انقلاب هستند و امید دارند که انقلاب، اتفاق بیفتد و حکومت فاسدشان کنار برود؛ چراکه مردمان این شهر به‌شدت از دست حاکمان‌ ستمگرشان ناراضی هستند. این ظاهر داستان است؛ داستانی که رویه دیگری دارد و آن در پوسته‌ای که ریشه در قدرت‌طلبی و جاودانگی و چیدن شرایطی با تکیه بر احساسات و عوام‌فریبی برای رسیدن ‌به ‌جاودانگی و ماندگاری دارد ساخت پیدا می‌کند.

«دریاس و جسدها» رمانی ا‌ست در اهمیت تاریخ و سکوت و افول آدمی، نگاهی‌ است به اسطوره‌هایی که ما در شرایط می‌سازیم و به آنها پناه می‌بریم و مقدس می‌شماریمشان تا با امید به‌ آنها، انگیزه‌بودن پیدا کنیم. اسطوره‌هایی که گاه خودشان، خودشان را می‌سازند و میل به‌ جاودانگی دارند و با توسل به هیجان‌های عمومی جامعه، راه خودشان را می‌روند. دریاس در خاورمیانه می‌گذرد، موقعیت تاریخی دارد و در بطن این موقعیت تاریخی است که معنا پیدا می‌کند. زمانی که با وجود تم تاریخی‌اش، موقعیتی دارد که در هر گوشه از خاورمیانه می‌تواند به‌وقوع بپیوندد.

دریاس و جسدها [ده‌ریاس و لاشه‌کان]  بختیار علی [Bachtyar Ali]

بختیار علی [به‌ختیار عه‌لی] [Bachtyar Ali] آگاهانه دو برادر را، الیاس و دریاس را مقابل دو برادر دیگر قرار می‌دهد، ژنرال و برادرش، او روایت زندگی هرکدام را در مقابل یکدیگر و سلوک را در مقابل جاه‌طلبی قرار می‌دهد، یکی در مواجه و تقابل و دیگری در همراهی و موافقت. این اتفاق در پایان داستان نیز می‌افتد؛ جایی‌که دریاس برخلاف جاه‌طلبی و اقدامی آموخته از تاریخ تصمیم می‌گیرد راه گذشتگان و ژنرال و برادرش را نرود و تاریخ ناخوشایند را دوباره تکرارشان نکند.

دریاس تاریخ خوانده؛ تاریخی که در دل داستان متوجه می‌شویم در دید عموم بی‌اهمیت است و از دید ژنرال و برادرش می‌تواند زمینه‌اش برای جاودانی و زنده‌ماندن در دلش باشد. کار سترگ دریاس در عدم اسطوره‌سازی و تاریخ‌سازی معاصر است، فصل پایانی اثر جایی که او الیاس را که در گذشته، در بی‌سرو صدایی و گمنامی تمام به خاک می‌سپرد جزو لحظات ماندگار داستان است. او ناظری است که تاریخ معاصر زندگی‌اش را درک کرده و کاری برخلاف تلاش ژنرال و برادرش می‌کند و نمی‌خواهد راه آنها را برود کاری که با خودش نیز می‌کند درخور تعمق است. او در همان بی‌سروصدایی که آمده با مردم زیسته و با جسدهایشان زیسته و تاریخشان را شناخته می‌رود. در اینجا او یادآور «کوزیمو»ی «بارون درخت‌نشین» ایتالو کالوینو است؛ قهرمانی که این بار در دل و از دل خاورمیانه متولد می‌شود و جهانی معاصر را خلق می‌کند؛ دریاس همچون او مظهر انسانیت است و انسانیت‌خواهی آرمانش ا‌ست. حضور مانا است تا حضوری قدرت‌طلبانه و سهم‌خواهانه، ماندگاری‌اش را بی‌خشونت پیدا می‌کند و با رفتنش یک ‌ابرقهرمان است که می‌رود: «دریاس همان‌طور که آشفته و مردد از فرودگاه بیرون آمد و در زندگی این شهر ظاهر شد، به‌ همان ‌شکل، شبی‌تاریک و دیروقت ناپدید شد و دیگر کسی او را ندید.»

«دریاس و جسدها» اثری سترگ در ستایش کرامت انسانی ا‌ست. اثری که به نفی خشونت می‌پردازد و توجه به جایگاه آدمی. دریاس سمبل آزادی و آزاده‌زیستن است؛ او وقتی به جمع‌آوری جسدها روی می‌آورد به‌نوعی بیزاری‌اش از خشونت زندگان را نشان می‌دهد و ترجیح می‌دهد به جای سخنران نفی خشونت‌بودن با عملش حرفش را بزند؛ حرفی که او در پی گفتنش در پی هیچ‌ سهم‌خواهی نیست. او در پی ماموریتی است که خودش آن را برای خودش متصور شده، نه هیچ‌گروهی. او از تاریخی که درسش را خوانده درس‌ گرفته و در برهه تاریخی زندگی‌اش به تاریخ زندگی‌اش به درستی درس پس ‌می‌دهد.

«بختیار علی» نویسنده‌ای تجربه‌گرا است که در هر اثرش جهانی ‌نو می‌آفریند؛ جهانی که از حیث مضمون و ساختار با ساخته‌های قبلی‌اش متفاوت است و به بیان مترجم کتاب «بختیار علی آثار بسیاری در حوزه‌های مختلف مانند جامعه‌شناسی،‌ فلسفه و شعر دارد. «دریاس و جسدها»، دهمین رمان اوست و شاید تفاوت عمده آن با سایر آثارش نمایان‌بودن عناصر داستانی باشد؛ چراکه ما آن شاعرانگی‌ای که در «غروب پروانه» یا «آخرین انار دنیا»‌ می‌بینیم، در این اثر دیده نمی‌شود. در این اثر نه از تعدد کاراکتر و نه از آن شاعرانگی زیاد خبری است و روایت بر سایر عوامل تشکیل‌دهنده رمان ارجح است. بختیارعلی در این اثر قصد داشته تا فضای کاملا متفاوت‌تری را تجربه‌ کند و فکر می‌کنم که در این کار موفق ‌بوده ‌است.»

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...