مردان برابر زنان | آزمان ملی


«تام‌کت در هزارتوی عشق» [Tomcat in love] یکی از مهم‌ترین آثار تیم اوبراین [Tim O'Brien] نویسنده آمریکایی است. این کتاب در سال 1998 منتشر شد. کتاب نقدهای مثبت بسیاری دریافت کرد. واشنگتن‌پست آن را یک رمان فوق‌العاده، خنده‌دار و سرگرم‌کننده و از بهترین کتاب‌هایی معرفی کرد که در دهه نود منتشر شده است. بوستن‌گلوب هم نوشت: «زیرکی و هوشی که این عاشقانه ترحم‌انگیز را می‌سازد، باعث می‌شود تا به استعدادهای تیم اوبراین غبطه بخوریم.» و مجله آتلانتا هم آن را «یک رمان آمریکایی عالی» برشمرد.

تام‌کت در هزارتوی عشق» [Tomcat in love] تیم اوبراین [Tim O'Brien]

تامس اچ چیپرینگ، استاد زبان شناس یک دانشگاه کوچک در آمریکا، دون ژوانی مدرن است. دون ژوان چهره‌ای نمادین در ادبیات غرب دارد و نویسندگان بسیاری به‌خصوص در قرون وسطی و دوران رنسانس کوشیده‌اند تصویر این مرد هوسباز را با همه جاذبه‌هایش به تصویر بکشند. در بخشی از آثار مکتوب، دون ژوان چهره‌ای منفی پیدا کرده و درنهایت سر از دوزخ درمی‌آورد. اما بخش کوچکی از ادبیات غرب بر جاذبه‌های جسمی و رفتاری این شخصیت افسانه‌ای تاکید کرده است و همواره به وجه تاثیرگذار دون ژوان به‌ویژه بر زنان پرداخته است. به‌نظر می‌رسد دون ژوان آفریده‌ای مردانه باشد که آرزوی ناگفته مردان را در طول تاریخ به نمایش می‌گذارد.

در رمان «تام کت در هزارتوی عشق»، با پدیده‌ای مواجهیم که درباره جاذبه‌های مردانه خود اغراق می‌کند. بارها تحقیر می‌شود، اما انگار همان جاذبه‌ها کافی است تا هر شکستی را جبران کند. قهرمان داستان که جنگ در ویتنام را پشت سر گذاشته و اکنون وارد جنگی خانگی و خانوادگی شده است، همچنان تحت تعقیب است. همقطاران جنگ برای تسویه‌حساب به جست‌وجویش برآمده‌اند و زنانی که هر یک بر اثر حادثه‌ای با او پیوند یافته‌اند، به انتقامجویی می‌پردازند. دون ژوان تیم اوبراین استاد شکست‌خورده‌ای است که گرفتار پارنویا شده است. از همه چیز و همه کس می‌ترسد و به زنش شک دارد که با برادر خود رابطه دارد. با این نوع‌بودن در جهان، تعجبی ندارد که او مدام به انتقام می‌اندیشد و توطئه می‌کند. طنز آشکار و پنهان در این کتاب جاذبه‌ای دوچندان می‌سازد و توان چیپرینگ در بازی با کلمات خواننده را مجذوب خود می‌سازد.

نکته اما شاید در این واقعیت نهفته باشد که تام کت برخلاف کهن‌الگوی خود، همواره در برابر زنان بازنده است. بازی می‌خورد و مدام باج می‌دهد. گویی نویسنده در لفافه اعلام می‌کند که راه‌های جذب دیگری آنقدر نخ‌نما شده است که دام‌چیننده خود در دام گرفتار می‌شود. در چنین شرایطی چیپرینگ زبان‌شناس هنوز برگ برنده‌ای دارد که با آن می‌تواند خوب بازی کند‌. او البته بازی را در برابر رقیبی نافرهیخته باخته است. مردی که دل زنش را به چنگ آورده، دلالی است با ثروت فراوان و ابتذال وصف‌ناشدنی؛ بنابراین، چیپرینگ با هماوردی مواجه شده که برای لورنا سو جذاب‌تر و ثروتمندتر از اوست، اما هیچ‌بویی از فرهیختگی نبرده است. شاید از این منظر بتوان رمان «تام کت در هزارتوی عشق» را رمانی مردانه به حساب آورد که زنان را تحقیر می‌کند. تام کت البته همواره در برابر زنان تحقیر می‌شود، اما مدام این تحقیرشدگی دردناک و رنج‌آلود را با زبان و توان زبان در طنزپردازی و روایت‌سازی جبران می‌کند. در این رمان مجازات تحقیرکنندگان مقابله به مثلی از جنس کار خود آنها نیست. طنزی سیاه است که تمام دشمنان را مضحکه می‌کند و می‌خندد و می‌خنداند.

خانم کوشف که در مقابل تام کت بازی می‌کند، تنها زنی است که نگاه متفاوتی به روابط میان زن و مرد دارد. او که جایگزین لورنا سو، زن پیشین چیپرینگ شده است، نماد عقلانیت زنانه است و در عین حال آمده است خود را در نقطه مقابل لورناسو بنشاند که از نوعی بیماری روانی رنج می‌برد و واکنش‌های لحظه‌ای دارد. در واقع چیپرینگ حین آشنایی با دیگر زنان زندگی‌اش، خانم کوشف را نیز پیدا می‌کند و او زنی که تصویر متفاوتی از زن نشان می‌دهد. البته او نیز نیش دردآلود طنز تام را می‌چشد، اما درنهایت پیروز ماجرا است.

حضور این چهره زنانه معقول و عاشق بر تمامی نظریات چیپرینگ خط بطلان می‌کشد، اما نقشش فقط این نیست که زهر زبان تام را بگیرد. او همچون عاشقی واقعی می‌جنگد تا محبوب را از چنگ رقبا بیرون بکشد و سرانجام کار هم حضور در دوزخ نیست. برعکس تمام پایان‌بندی‌های کلاسیک، اینبار همه‌چیز به ثباتی کسالت‌آور می‌رسد و پایان کار عشاق، زیستن در بهشتی لبریز از ملال است.

می‌توان در پایان اینطور گفت که «تاک کت در هزارتوی عشق» رمانی است جذاب، که به نوشته نیویورک‌تایمز، امری پیچیده است که پاسخی پیچیده را فرامی‌خواند و جایزه پیچیده‌ای را پیشنهاد می‌کند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...