در میانه دو دنیا | آرمان ملی


«جهان‌ هتل» [Hotel world] دومین رمان الی اسمیت [Ali Smith] نویسنده اسکاتلندی است که در سال 2001 منتشر شد دو دهه بعد با ترجمه مریم محمدی‌سرشت از سوی نشر پیدایش به فارسی منتشر شد. این رمان با نامزدی در جایزه اورنج، و مهم‌تر از آن جایزه بوکر به ما معرفی شد. اسمیت موفق به کسب هیچ‌یک از این دو جایزه نشد، ولی با نگاهی گذرا به فینالیست‌های جایزه بوکر («بی‌پروا» اثر مایکل فرین، «آخرین آه مور» اثر سلمان رشدی و «استاد جرجی» اثر بریل بینبریج) که آنها نیز در کسب این جایزه ناکام ماندند، می‌توان متوجه شد که نامزد دریافت این جایزه نیز بسیار ارزشمند است.

جهان‌ هتل [Hotel world] رمان الی اسمیت [Ali Smith]

«جهان‌هتل» به‌قول ایندیپندنت دارای همه آن چیزی است که یک رمان باید داشته باشد: پریشانی، آرامش، طنز، چالش‌، غم، گستاخی و زیبایی. تایمز نیز درباره این رمان نوشت: «الی اسمیت از دنیای پس از مرگ، روحی ادبی خلق کرده است... او حسی قدرتمند از شگفتی را به واسطه جزیی‌ترین احساسات معمولی به خواننده منتقل می‌کند. او توصیفات زیبا و زنده‌ای را با لحنی تند و تیز و غیر‌عاطفی بیان می‌کند.» واشنگتن‌پست هم «جهان هتل» را رمان قابل توجهی نامید که خوانش بسیار جذابی دارد: «اسمیت خالقی بااستعداد و دقیق در خلق شخصیت و نوع روایت است.»

«جهان‌هتل» درحالی آغاز می‌شود که روح سارا ویبلی 19ساله برفراز شهرش؛ جایی در شما انگلستان، در حال پرواز است. او پس از سقوط درون آسانسور غذابر در «جهان هتل» جان خود را از دست می‌دهد. «جهان هتل» جایی بود که زمانی او به عنوان پیشخدمت در آن کار می‌کرد و به نظر می‌رسید سارا شرط‌بندی کرده بود که می‌تواند در آسانسور غذابر جا شود، او توانست ولی زمانی که قرقره شکست؛ جشن پیروزی او به فاجعه تبدیل شد. او سرگردان در برزخ زندگی پس از مرگ به ملاقات خانواده‌اش رفت، به دنبال جسد خود تا قبرش رفت، عشقش نسبت به فروشنده زن یک فروشگاه را به یاد آورد و قبل از اینکه به مکانی برگردد که مرگ را ملاقات کرده بود، یکی دو تا شوخی بد کرد. (من مانند یک موزاک -موسیقی ملایم- در پذیرایی هتل سرگردانم.»

فصل نخست، به واسطه‌ اشتیاق آشکار سارا به احساسات زمینی ممکن است برای برخی از خوانندگان جالب توجه باشد. مشکلات اصلی زمانی آغاز می‌شود که اسمیت به سراغ دیگر شخصیت‌های اصلی این رمان می‌رود. آنها چهار نفرند: زن بی‌خانمانی به نام اِلز که بیرون هتل گدایی می‌کند. لیز، مسئول پذیرش هتل و کِلِر، خواهر غمگین سارا که به امید یافتن «حقیقت» سقوط خواهرش در هتل پرسه می‌زند. پنی، نویسنده‌ای خودبزرگ‌بین و تنها مهمان هتل است که هزینه اتاق را پرداخت می‌کند. او تنها کسی است که با جزییات در داستان به تصویر کشیده شده است. الز، لیز و کلر در موقعیتی که در حواشی دارند زندگی را به شکل استبداد ثروتمندان و قدرتمندان به فقرا می‌دادند و پنی تجسم تمام این رذالت‌ها است (آیا ممکن است روزنامه‌نگاران نیز در انگلیس درآمد بیشتری کسب کنند؟) اسمیت سعی می‌کند او را شخصی نامهربان نشان دهد.

زمانی که لیز یکی از اتاق‌های هتل را به صورت مجانی به الز پیشنهاد می‌کند، دنیای زنانه آنها در تلاقی باهم قرار می‌گیرد اما آنها زندگی خود را در چنان پوچی‌ای پیش می‌برند که به نظر می‌رسد اینها همه صرفا بیانگر سردرگمی، ساده‌انگاری و گرایش چپ‌گرایانه‌ نویسنده است. مخصوصا لیز که بسیار آزارنده است. در لحظه‌ای از این رمانتیسم پوچ‌گرایانه، اسمیت شوربختی الز را به شکل زندگی نشان می‌دهد. زندگی‌ای پر از خشونت؛ ولی خوب و آزادانه (حتی اسمیت نام فامیلی او را فریمن به معنای فرد آزاد می‌گذارد). مهمانان هتل سزاوار چنین احترامی نیستند. لیز تصور می‌کند که می‌تواند به وسایل دیگران دست بزند یا اینکه در غذای آنها تف و ادرار کند. درواقع بهنظر می‌رسد او گمان می‌کند توانایی تهیه اتاق هتل به خودی خود نشانه‌ای از افزایش جنایت است.

مانند سارا، همه‌ زنان مستعد بازی با کلمات هستند و این شخصیت آنها را مبهم‌تر می‌کند. عجیب‌ترین بخش رمان، با توجه به گرایش ضدگروهی‌اش، زمانی اتفاق می‌افتد که کلر به خاطر یک جفت کفش نایک جدید، از خود‌بی‌خود می‌شود. کتاب زمانی کاملا پوچ و بی‌معنا می‌شود که نویسنده‌‌ به‌ظاهر ضدنخبه‌سالارش، روح پرنسس دایانا (روح سلطنتی و تاریخی، روح یک رز) را به‌عنوان حامی‌ای فرستاده‌شده از آسمان، احضار و همه‌چیز را پیچیده‌تر می‌کند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...