یک قرن داستان کوتاه | آرمان ملی


یک قرن از مرگ ویلیام سیدنی پورتر ملقب به «اُ. هنری» می‌گذرد؛ در این یک قرن، بنیاد این نویسنده کلاسیک آمریکایی منتخب داستان‌های کوتاه را منتشر می‌کند: از 1919 تا به امروز. نشر کتاب نیستان در ایران نیز از سال 1387 ترجمه برگزیدگان اُ. هنری را با گروهی از مترجمان شروع کرده و تا به امروز بیش از بیست کتاب از 100 کتاب برگزیده‌ اُهنری را منتشر کرده و در ادامه قرار است همه آثاری که تاکنون در آمریکا از سوی بنیاد این نویسنده منتشر شده، به فارسی منتشر کند. مجموعه‌ای غنی از داستان‌های برگزیده جهان، که می‌تواند خود یک کارگاه داستان باشد برای نویسنده‌های ایرانی و علاقه‌مندان به ادبیات، به‌ویژه داستان کوتاه.

«اژدهای خوش‌اقبال» شامل داستان‌های برگزیده جایزه اُهنری [PEN / O. Henry Award]

یکی از کتاب‌های این مجموعه «اژدهای خوش‌اقبال» نام دارد که پیشنهاد خوبی است برای شروع این مجموعه بزرگ. در این چهارده داستان برگزیده‌، تفاوت سبک و تنوع جغرافیایی را می‌توان مشاهده کرد؛ به بیان دیگر، آدم‌های این کتاب محدود به آمریکای شمالی نیستند و خواننده همراه آنها به ژاپن، چین، ایتالیا و دوبلین سفر می‌کند و با فرهنگ‌ها و اقلیم‌های مختلف آشنا می‌شود.

تنوع سوژه و مضمون را می‌توان اولین ویژگی‌ برجسته‌ این کتاب برشمرد؛ مضامین متفاوتی چون تنهایی بعد از جنگ جهانی دوم در داستان «فروشگاه محلی»، دغدغه‌های فمینیستی در داستان «پاسخ دندان‌شکن»، تنهایی و انزوای انسان عصر مدرن در «لحظه‌ تحویل سال»، همچنین تاثیر مولفه‌ مکان بر زندگی بشری در داستان «خانه‌هایی که ترک‌شان کرده‌ایم».

در برخی از داستان‌ها مکان و سوژه چنان باهم آمیخته‌اند که جداکردنشان امری ناممکن به نظر می‌رسد. از این جمله است «اژدهای خوش‌اقبال» که آزمایش اتمی آمریکایی‌ها و تاثیر مرگبار آن بر خدمه‌ یک کشتی ژاپنی هنگامی که با باورهای بومیان منطقه همراه می‌شود سرنوشتی شوم رقم می‌زند. در «وارونگی مارسیا» نیز سفر به ایتالیا را می‌توان دلیل اصلی پی‌بردن مری به رابطه‌ عجیب خواهرش با آلیسیا دانست.

شخصیت‌پردازی‌ جالب توجه تعدادی از کاراکتر‌ها را می‌توان برگ برنده‌ دیگر این مجموعه به شمار آورد. در «چرا آجر پرت می‌کنند؟» با مادربزرگی روبه‌رو می‌شویم که اطرافیانش از اعتماد‌به‌نفس افراطی او رنج می‌برند. او برای دیدن نوه‌‌هایش از چین به آمریکا سفر می‌کند و در همان چند روز اول بچه‌ها را برخلاف تمایل پدر و مادرشان به خود علاقه‌مند می‌کند. او معتقد است چینی‌ها اولین ساکنین آمریکای شمالی و جنوبی، تمام آفریقا، بیشتر اروپای شرقی، تمام روسیه و حتی سیبری بوده‌اند. «نای‌نای» در صد‌وچند سالگی می‌تواند در کارخانه‌ای که کارگرها ساعتی پنجاه پیراشکی درست می‌کنند، صد پیراشکی درست کند و راز موفقیتش را برای زنان دیگر بازگو کند و نیز در حدود سی‌‌بار روی ترامپولین ارغوانی همسایه بالا و پایین بپرد و قوانین را نقض کند. در داستان «چطور غذا می‌خوریم» نیز «براندا» مادر جوان بزهکاری است که از بچه‌هایش می‌خواهد تا او را به نام کوچک صدا کنند و آنها را به جیب‌بری وادار می‌کند. او شامپوی تقویتی «میس کلایرول» استفاده می‌کند و دختر و پسر کوچکش را به رستوران‌ می‌برد، اما هیچ‌وقت از آنها درباره‌ اینکه چه چیزی می‌خورند سوال نمی‌کند.

همچنین در داستان «گذشته‌ کامل استمراری» علاوه‌بر نقب نویسنده به تاریخ آلمان و اشاره به فروپاشی دیوار برلین از زن مجرد بی‌مبالاتی صحبت می‌شود که سیگار می‌کشد و هرچند چیزهای کوچک و بی‌اهمیت را از اعضای خانواده و فامیلش می‌دزدد، اما بچه‌ها را با دادن هدیه‌های گران‌قیمت و پرکردن جیب‌هایشان از پول خوشحال می‌کند. «گاس» نیز در «ملکه الیزابت» جوان نجار فقیری است که همیشه شلوار جین و پیراهن فلانل می‌پوشد و تنها از راه ساخت میزهای چوبی گذران زندگی می‌کند. انسانی که سادگی و بی‌تکلفی‌اش شخصیت ویژه‌ای از او ساخته و همین بی‌آلایشی سبب شیفتگی «روث»، دانشجوی دکترای ریاضیات کاربردی و شکل‌گیری یک رابطه‌ عاشقانه می‌شود. «گاس» در اولین دیدار، بعد از مرگ دخترشان و جدایی از «روث»، به او می‌گوید: «نبودنت مثل سندروم درد عضو قطع شده است. احساس می‌کنم اونجایی ولی این‌جایی.» سبک و فرم متفاوت نیز وجه تمایز برخی داستان‌هاست. به‌عنوان نمونه «در هر حال نگه‌شان می‌داشتیم» داستانی در ژانر رئالیسم جادویی و درباره‌ زن بی‌سوادی از محله‌ «لاچاکاریتا»ی آمریکای‌جنوبی است که خواننده به مرور دلیل تغییر دست‌خط او را هنگام نوشتن متوجه می‌شود. نامه‌هایی که او می‌نویسد درباره‌ جزئیات آخرین لحظات ارواحی است که زندانی، شکنجه و هتک حرمت شده‌اند. در داستان «کم‌وبیش مانند انسان» نیز راوی پس از بحثی مفصل با همسفر خود، در کافه‌ای دورافتاده مرد شبح‌مانندی را مشاهده می‌کند که دُم دارد. مجموعه‌داستان‌های برگزیده «اُ.هنری»، به‌ویژه برای شروع، مجموعه «اژدهای خوش‌اقبال» را می‌توان سفرنامه‌ای جذاب نامید؛ روایتی که خواننده را نه‌‌تنها مشتاق سفر که مشتاق دیدار شخصیت‌های خیالی این مجموعه در سرزمین‌های دور می‌سازد، تا در ادامه به سراغ دیگر کتاب‌های این مجموعه نیز برود... .

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...