آلفونس-دو-لامارتین

پدرش افسر سواره‌نظام و شاه‌دوست بود... مادرش که زنی ادب‌دوست بود و خود با انشایی زیبا چیز می‌نوشت، شب‌ها آموخته‌های پسر را بررسی و تکمیل می‌کرد و او را به از برکردن قطعه‌هایی از آثار فنلون و راسین، که خود به آنها عشق می‌ورزید، وامی‌داشت... به عنوان کاردار سفارت فرانسه به فلورانس رفت... وزیر خارجه و عضو بسیار با نفوذ دستگاه حکومت گشت و به فعالیت شدید پرداخت و حاکم مطلق و یگانه سخنور حکومت موقت شناخته شد که با بیانیه‌های شاعرانه اغتشاش‌ها و هیجان‌ها را سرکوب می‌کرد

آلفونس ماری لویی دو لامارتین، Lamartine, Alphonse شاعر و رمان‌نویس فرانسوی (1790-1869) در خانواده‌ای اصیل و ملاک‌ زاده شد که افراد آن به مشاغلی نظامی و کار زراعت اشتغال داشتند، پدرش افسر سواره‌نظام و شاه‌دوست بود که پس از ترک ارتش در 1794 در ملک موروثی خود در میی Melly نزدیک ماکون Macon مقیم گشت- جایی که لامارتین زاده شد و دوره‌ی کودکی را در میان تاکستان‌ها و تاک‌نشانان و فرزندان کارگران گذراند. آلفونس از پنج سالگی تا ده سالگی نخستین درس‌های زبان لاتینی و فرانسوی را نزد کشیش قریه‌ی مجاور فراگرفت و بعدها چهره‌ی این کشیش را در داستان ژوسلن Jocelyn منعکس کرد. مادر آلفونس که زنی ادب‌دوست بود و خود با انشایی زیبا چیز می‌نوشت، شب‌ها آموخته‌های پسر را بررسی و تکمیل می‌کرد و او را به از برکردن قطعه‌هایی از آثار فنلون و راسین، که خود به آنها عشق می‌ورزید، وامی‌داشت. در 1801 لامارتین به مدرسه‌ی شبانه‌روزی در شهر لیون فرستاده شد، اما تاب تحمل زندگی جدی و انضباط سخت شبانه‌روزی و همچنین آب و هوای ناسازگار لیون را نیاورد و پس از دو سال به خانه بازگشت. در 1803 به یک کالج مذهبی فرستاده شد که اقلیمی دلخواه داشت. در این مدرسه به طور منظم به تحصیل پرداخت، در ادبیات و فلسفه استعداد فراوان نشان داد و در انشا و معانی و بیان به دریافت جایزه نایل آمد و پس از گذراندن دوره‌ی آرام و دلپذیری در کنار طبیعت نشاط‌انگیز و در میان رفیقان یکدل که همه‌ی عمر دوستان او باقی ماندند، در 1808 مدرسه را به‌پایان رساند و به مییی، زادگاه خود بازگشت.

پیشنهادهای پدر را در پذیرفتن شغلی نظامی یا سیاسی و اداری رد کرد و به زندگی آزادانه ادامه داد، بی‌آنکه برای آینده هدفی داشته باشد. او که جوانی زیبا و آراسته بود، با چندین حادثه‌ی عشقی روبرو گشت، به قمار پرداخت، مقروض شد و در عین حال با شوق خستگی‌ناپذیر کتاب خواند و بر اثر مطالعه‌ی فراوان شخصیت ادبی خود را کامل کرد و به استعداد شاعرانه‌ی خویش که نشانه‌هایش از دوره‌ی تحصیل در مدرسه نمایان گشته بود، شکل بخشید. در 1811 با یکی از خویشان به ایتالیا رفت و از ناپل و فلورانس و رم دیدن کرد، خاصه در ناپل که شیفته‌ی آفتاب درخشان و گرمی دلپذیرش گشته بود، اقامتی طولانی کرد و عشق‌هایی یافت که بعدها آن را در داستان گرازیلا Graziella به صورتی افسانه‌ای منعکس کرد. این سفر در لامارتین تأثیر فراوان بر جای گذارد، چنانکه نشانه‌هایی از آن را در آثار شاعرانه‌اش می‌توان دید. لامارتین در 1812 به مییی بازگشت و پس از حادثه‌ای عاشقانه به پاریس رفت، افسر گارد سلطنتی شد و پس از مرخصی طولانی و روابط عاشقانه‌ای جدید، خدمت ارتش را از سر گرفت. در نوامبر 1815 به کلی استعفا داد و قریحه‌ی شاعرانه و استعداد ادبی خود را بر هرنوع جاه‌طلبی اداری برتری داد؛ پس به نوشتن روی آورد، نخستین مقاله‌ها او را شاگرد مکتب ولتر و شاتو بریان نشان داد و چند تراژدی مذهبی و اساطیری و تاریخی نوشت.

در 1816 وقتی که از بیماری کبد رنج می‌برد، برای درمان به ساووا Savoie سفر کرد و در مهمانسرای محل اقامت خود با مادام ژولی شارل Julie Charles، همسر فیزیکدان نامدار که سی و هشت سال از شوهر کوچکتر بود و بیماری ریوی داشت، آشنا گشت و در اولین برخورد، به او دل باخت. شخصیت این زن تیزهوش و بافرهنگ و آشنا به محیط ادبی و جامعه‌ی پاریسی، لامارتین را که در آرزوی کسب شهرت ادبی بود، چنان خیره ساخت که دیگر از او جدا نماند. مادام شارل به پاریس بازگشت و چند ماه بعد لامارتین به او پیوست، در خانه‌اش پذیرفته شد و به دوستان او که طرفدار سلطنت بودند، معرفی گشت و در مصاحبت او به محافل ادبی راه یافت، آثار خویش را قرائت کرد و زمینه‌ی شهرت آینده را فراهم ساخت. لامارتین در ماه اوت 1817 پس از دیداری از پدر به کنار دریاچه‌ی ساووا بازگشت و امید دیدار مادام شارل را داشت که به سبب پیشرفت بیماری نتوانست به او بپیوندد. در این زمان بود که لامارتین شعر معروف دریاچه Le Lac را به یاد گردش‌هایی که با دلدار انجام داده بود، سرود. در بازگشت به زادگاهش خبر درگذشت مارل شارل را شنید که در واپسین دم به ایمان مذهبی روی آورده و صلیبی را که در آخرین لحظه بوسیده بود، به لامارتین واگذاشته بود.

این پیشامد هیجان‌انگیز مایه‌ی جان گرفتن قریحه‌ی شاعرانه و الهام‌بخش لامارتین در آثار جدیدی گشت که با شور بسیار به آن پرداخت و سراسر سال 1818 را مصروف آن ساخت. در همین سال با دختری انگلیسی که به مذهبی کاتولیک درآمده بود، ازدواج کرد که پیوسته برایش همسری وفادار باقی ماند. در 1820 دیوان اشعار تغزلی تفکرات شاعرانه Méditations poétiques را انتشار داد که به محض انتشار ستایش عامه‌ی مردم را به همراه آورد و موجب شهرت لامارتین گشت، این دیوان در نخستین چاپ بیست و چهار قطعه شعر در برداشت، اما در هر تجدید چاپ که پیاپی انجام می‌گرفت، قطعه‌هایی بر آن افزوده می‌گشت، چنانکه در سال 1849 تعداد منظومه‌ها به چهل رسید. در معروف‌ترین اشعار این دیوان مانند دریاچه، عزلت، دره‌ی کوچک و پاییز، چهره‌ی زنی به نام الویر Elvire نمایان است که در آن تصویر مادام شارل، دلدار شاعر را می‌توان یافت. اشعار دیوان با تحسر و تأثر درباره‌ی از دست‌رفتن زنی پرستیدنی آغاز می‌شود و به تفکر درباره‌ی ناپایداری سعادت دنیوی و احساس تنهایی پس از مرگ عزیزان کشیده می‌شود. لامارتین به‌وسیله‌ی این دیوان، در شعر فرانسه، تغزلی را وارد کرد که قرن‌ها بود چنین تجلی نیافته بود و آن بیان احساس‌های لطیف درون و ستایش طبیعت بود.

لامارتین موضوع «بیماری قرن» را که در رمان‌هایی چون رنه René اثر شاتو بریان پدید آمده بود، به شعر وارد کرد و رنگ اندوهی به شعر داد که دور از هرنوع عصیان بود و بیشتر به خدا بازمی‌گشت تا به شیطان. پیروزی اثر علاوه بر موضوع و بیان شاعرانه، به سبب لحن صادقانه و تصویرهای ذهنی ساده‌ای بود که با خوش‌آهنگی و قدرت هنری و سلیقه‌ی خاص به خواننده القا می‌شد. لامارتین از 1820 زندگی سیاسی را آغاز کرد. در سمت وابسته‌ی سفارت فرانسه به ناپل رفت. از آنجا چندین شعر برای همسرش فرستاد که مانند اشعاری که برای الویر ساخته بود، رنگ عاشقانه داشت، اما به‌تدریج سرچشمه‌ی الهامات شاعرانه از هیجان‌های درون و احساس شخصی فراتر رفت و به راه دیگر کشانده شد. منظومه‌ی مرگ سقراط La Mort de Socrate (1823) منظومه‌ای فلسفی بود که موجب تحسین فراوان گشت و دو جلد دیوان تفکرات جدید Les Nouvelles Méditations در همان سال، گرچه متنوع‌تر از دیوان نخستین بود، از پیروزی کمتری برخوردار شد. لامارتین در مرگ بایرون، شاعر انگلیسی (1824)، قطعه‌ای ساخت به نام آخرین نغمه‌ی سفر زیارتی هارولد Le Dernier chant de pèlerinage d'Harold (1825). در 1826 دو قطعه سرود مذهبی انتشار داد و در همین سال به عنوان کاردار سفارت فرانسه به فلورانس رفت و زندگی پرتجملی را با گشاده‌دستی آغاز کرد که به از دست‌دادن سرمایه‌اش انجامید. در ضمن احساس می‌کرد که سرچشمه‌ای خشک‌نشدنی از تغزل در او پدید آمده است که بعدها به صورت غزل‌های خوش‌آهنگی در کتاب هماهنگی‌ها Harmonies انتشار یافت.

آلفونس ماری لویی دو لامارتین، Lamartine, Alphonse

در 1828 به فرانسه بازگشت و با محیط‌های ادبی پاریس رابطه برقرار کرد. در پنجم نوامبر 1829 به عضویت آکادمی فرانسه برگزیده شد و در خطابه‌ی ورودی، نظر استقلال‌طلبانه‌ی سیاسی‌اش را اعلام داشت. در 1830 هماهنگی‌های شاعرانه و مذهبی Harmonies poétiques et religieuses در دو جلد منتشر شد که توفیق بسیار یافت. این دیوان شامل منظومه‌های کوچک و بزرگ بود که جنبه‌ی مذهبی داشت با لحنی خاص که بعضی از آنها مانند مییی یا زادبوم Mill you La natale از شاهکارهای او به‌شمار آمد. سرچشمه‌ی خشک‌نشدنی تغزل، عظمت تخیل، اعتلای اندیشه، پروراندن موضوع، همه موجب شد که این دیوان بیش از آثار دیگر لامارتین جلب توجه کند و نبوغ او را در غزل‌سرایی به اثبات رساند. لامارتین پس از انقلاب 1830 دوره‌ی تازه‌ای در زندگی آغاز کرد و در پی آن شد که افتخارهای سیاسی را بر افتخار ادبی بیفزاید، پس به سرودن منظومه‌های مختلف مانند اود بر ضد شکنجه‌ی اعدام Ode contre la peine de mort و انقلاب‌ها Révolutions پرداخت، همچنین اندیشه‌های سیاسی خود را در مقاله‌ای با عنوان درباره‌ی سیاست عقلانی Sur la politique rationnelle عرضه کرد. در 1832 به شرق سفر کرد و با خانواده‌ی خود به بیروت رفت و همه‌جا مورد استقبال و پذیرایی گرم و پرافتخار قرار گرفت، از بعلبک و فلسطین و اورشلیم و قسطنطنیه دیدن کرد و منظومه‌ی سرزمین بایر یا اصل غیرمادی‌بودن خدا Le Desert ou l'immaterialite de Dieu را در 1856 انتشار داد.

در بازگشت به بیروت، دختر بیمارش درگذشت و لامارتین بر اثر اندوه فراوان مرگ ژولیا Mort de Julia را سرود. پس از آن به تنهایی از راه بلغارستان و وین و اشتوتگارت با اسب به فرانسه بازگشت و به ماکون رفت. لامارتین در 1832 به نمایندگی مجلس انتخاب شد و از آن پس به فعالیت شدید سیاسی دست زد، بی‌آنکه دنباله‌ی کار ادبی را رها کند. در 1835 سفر به شرق Le Voyage en Orient و در 1836 منظومه‌ی طویل ژوسلن را انتشار داد که پیروزی عظیم یافت. این داستان اخلاقی و مذهبی که با حادثه‌ای عاشقانه و هیجان‌انگیز آمیخته بود و با ذوق مردم زمان تناسب داشت، دل‌ها را مفتون ساخت و افتخار ادبی لامارتین را به اوج خود رساند، اما در وجود لامارتین تغییر و تحول عمیقی از لحاظ مذهبی پدید آمد، افکارش بیش از پیش متوجه آزادی اندیشه و گریز از قوانین خشک گشت و جنبه‌ی انسانی مذهبی و خداپرستی بیشتر ذهنش را مشغول داشت، در 1838 منظومه‌ی سقوط یک فرشته La Chute d'un Ange را در این زمینه منتشر کرد که منظومه‌ای طویل و عجیب بود و شاعر در آن به نخستین قرن‌های بشر افسانه‌ای بازگشته بود. انتشار این منظومه مدت‌ها مورد بحث قرار گرفت و توفیقی به‌دست نیاورد، با این‌حال اندیشه‌های مذهبی و شاعرانه‌ی بسیار جالب توجهی در برداشت.

یادداشت‌های مکشوف در خانه‌ی کشیش قریه Journal trouvé chez un curé de champagne به‌عکس در قلب مردم اثر گذاشت و افتخاری تازه برای لامارتین به همراه آورد. لامارتین آخرین دیوان بزرگ را با عنوان حاصل اندیشه‌های شاعرانه Les Récueillements poétiques در 1839 انتشار داد، شامل اشعار قدیم و جدید چاپ‌نشده که چندان تازگی نداشت و با سردی تلقی گردید. لامارتین جز آثار شاعرانه، به فکر افتاد که به هدف‌های سیاسی و اخلاقی وسیع‌تری دست یابد. پس همه‌ی وقت خود را از 1841 تا 1846 صرف خلق بنای معظمی تاریخی کرد که در 1847 با عنوان تاریخ ژیروندیان L' Histoire des Girondins انتشار یافت و پیروزی عظیمی به‌دست آورد. لامارتین در این اثر خواسته است انقلاب یا کمال مطلوبی را که از جنایت‌ها و اشتباه‌های انقلاب گذشته عاری باشد، عرضه کند، پس داستان غم‌انگیز حزب ژیروندن، حزب سیاسی مقتدر زمان انقلاب را هسته‌ی مرکزی کار خود قرار داد، اعضای این حزب به سبب نفرتشان از کشتار و مخالفتشان در مجلس انقلاب با اعدام شاه، به دار آویخته شدند. تاریخ از مرگ میرابو که تکیه‌گاه حکومت سلطنتی بود، آغاز می‌شود و به مرگ روبسپیر Robespierre پایان می‌پذیرد و در آن پیدایش حزب ژیروندن که با طرفدارانش نهضت تازه‌ای به‌وجود آورده بود و هدف انقلاب را جمهوری‌خواهی عادلانه و انسانی می‌دانست، بیان شده است.

پیروزی اثر نه‌تنها به سبب آن است که همه‌ی حوادث عصر را در برمی‌گیرد و بر مدارک و اسناد قابل اعتمادی متکی است، بلکه خود اثری ادبی و شاعرانه و زیباترین اثر زمان انقلاب به‌شمار می‌آید. لامارتین بار دیگر از ماکون به نمایندگی مجلس انتخاب شد و در 1848 از بنیانگذاران جمهوری دوم، وزیر خارجه و عضو بسیار با نفوذ دستگاه حکومت گشت و به فعالیت شدید پرداخت و حاکم مطلق و یگانه سخنور حکومت موقت شناخته شد که با بیانیه‌های شاعرانه اغتشاش‌ها و هیجان‌ها را سرکوب می‌کرد، اما محبوبیت خارق‌العاده‌اش کاهش یافت و در نامزدی ریاست‌جمهوری رأی کافی به دست نیاورد و پس از این شکست مقام سیاسی‌اش پایان یافت. لامارتین که به علت اسراف، از لحاظ مالی ورشکسته بود، برای تأمین معاش به انتشار آثار تازه‌ای دست زد و سومین تفکرات Troisième Méditations را منتشر کرد و خاطرات زندگی را تا 1817 با عنوان بیان رازها Les Confidences در 1849 انتشار داد که در آن با نثری موزون اندیشه‌ها و حوادث زندگی را در سایه‌ای از خاطره‌های عاطفی نهفته، اندوه‌های شکوه‌آمیز روح، دوران کودکی و تحصیل و خاطره‌های سفر و عشق‌های رمانتیک را به صورتی دلپذیر بیان کرده و جز آن از دوره‌ی پس از سقوط امپراتوری و شخصیت‌های مهم زمان تصویری پیش چشم گذارده بود. داستان گرازیلا ابتد در این اثر و پس از آن به سال 1852 جداگانه به چاپ رسید که سرگذشتی افسانه‌ای از عشق شاعر بود به گرازیلا، دختر ماهیگیری که در ناپل و در یکی از سواحل دریا ملاقات کرده بود.

داستان رافائل Raphaël نیز در این سال مرحله‌ی دیگر از زندگی احساسی شاعر را نشان می‌دهد که رمانی دلفریب و لطیف و نیمه‌واقعی و نیمه‌داستانی است. هردو این داستان‌ها پیروزی بسیار به دست آورد. پس از آن رمان‌های ژنویو، سرگذشت یک خدمتکار Geneviève, histoird d' une servant و سنگ‌تراش سن‌پوان Le Tailleur de pierre de Saint-Point در 1851 منتشر شد که قهرمانان هردو از مردم طبقه‌ی پایین جامعه‌اند- مردمانی زحمتکش که فضیلت و تقوا را به حد اعلا می‌رسانند- و بدین‌طریق لامارتین شکل رمان آشنا و مأنوس اجتماعی را عرضه می‌کند. این آثار با وجود پیروزی فراوان برای ادای قرض او کافی نبود، پس به صورتی خستگی‌ناپذیر بر آثارش افزود. سرگذشت‌های تاریخی منتشر کرد و زندگی‌نامه‌ی مردان نامدار را در مجله‌ها انتشار داد که صد و شصت قطعه از آنها به نام گفتگوها Entretiens منتشر شد و پانزدهمین گفتگو، یکی از زیباترین اشعار او را به نام تاک و خانه، مکالمه‌ای میان من و روحم La Vigne et la Maison, dialogue entre mo âme et moi در برداشت. این منظومه قطعه‌ای عالی است که آهنگ پیری و احساس مرگ را به‌گوش می‌رساند. لامارتین در 1858 به علت وضع دشوار مالی، ملک خود را فروخت؛ زنی هم که همواره تکیه‌گاه او بود در 1863 درگذشت. دستگاه حکومت در 1867 مستمری برایش برقرار کرد و او در 1869 در زادگاه خود و در عزلت جان سپرد و همان‌جا مدفون گشت.

لامارتین از استادان مسلم شعر رمانتیسم بود. آلفرد دووینیی درباره‌ی او چنین می‌نویسد: «همه‌ی آثار لامارتین سرشار از گرمی دل و شور و هیجان درون است که او را به همه‌ی قلب‌ها می‌پیوندد و مورد پرستش قرار می‌دهد.» پس از مرگ لامارتین آثاری از او مانند مکاتبات correspondence و خاطرات چاپ‌نشده Mémoires inedits منتشر گشت.

ترجمه به فارسی: آهنگ‌های شاعرانه (مجموعه‌ی بهترین اشعار)- تفکرات شاعرانه- ترانه‌های دل- رافائل- ژنه‌ویو- سنگتراش سن‌پوان- گرازیلا- مرگ سقراط.

زهرا خانلری. فرهنگ ادبیات جهان. خوارزمی

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...