کتاب «یک هفته پُراز شنبه»  [Eine Woche voller Samstage] به نویسندگی و تصویرگری پاول مآر [Paul Maar] آلمانی و ترجمه مهدی شهشهانی از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان روانه‌ی بازار نشر شد.

یک هفته پراز شنبه»  [Eine Woche voller Samstage] پاول مآر [Paul Maar]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، در این کتاب نویسنده، داستان جذاب و خنده‌دار شخصیتی به‌نام «آقای تاشن بیر» را در یک هفته روایت کرده و ادامه آن را در کتاب دیگری با عنوان «بازگشت زامس در روز شنبه» آورده است.

بر اساس این خبر، آقای تاشن بیر یک انسان ترسوست که شدیداً از خانم صاحب‌خانه «کلم قرمز» می‌ترسد، از رئیس خود حساب می‌برد و اصولاً در برابر افرادی که به او بد و بیراه می‌گویند و با او آمرانه برخورد می‌کنند کوتاه می‌آید… تا این‌که در یک روز شنبه، یک زامس سر راه او قرار می‌گیرد و تصمیم به ماندن نزد او می‌گیرد.

پاول مآر نویسنده این اثر در سال ۱۹۳۷ در شهر شواین فورت، در آلمان به دنیا آمده و علاوه بر آثار متعددی که برای کودکان و نوجوانان به رشته‌ی تحریر درآورده، نمایش‌نامه‌هایی برای رادیو و صحنه نیز نگاشته و تصویرگری آثارش را خود بر عهده گرفته است.

وی تاکنون جوایز متعدد بین‌المللی از جمله جایزه آکادمی ادبیات کودکان و نوجوانان آلمان، جایزه دولتی اتریش و جایزه برادران گریم را دریافت کرده است.

کتاب «یک هفته‌ی پُر از شنبه» برای گروه سنی نوجوان «۱۵+» سال با شمارگان ۲ هزار و۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...