نه میتوانیم بگوییم که قرآن به این اساطیر هیچ نگاهی نداشته و نه میتوانیم فوری آنچه را با عقل ما سازگار نشد، بگوییم که اساطیری است... حُسن را به یوسف، عشق را به زلیخا و حزن را به یعقوب تعبیر میکند... قرآن نوعی زبان تصویری دارد... در مقام قصهگویی به شدت از اینکه مطلبی خلاف واقع بگوید، طفره میرود. در عین حال در بیان واقعیات به دو عنصر پویایی و گزینشی بودن تکیه فراوانی دارد.
...
مگر قرآن نفرموده است که برای جهاد در راه خدا اسب های خود را آماده کنید؟ چرا اسب و شتر را میتوان به تانک و هواپیما تبدیل کرد، اما جای شلاق را نباید به زندان داد؟... تاریخ گواه است که اسلام در زمان پیامبر(ص)، دینِ اصلاح بود نه انقلاب... رسیدن به فهمی از متون تاریخی دین که مهمترین ویژگی آن، سازوارگیِ همهی اجزای دین با یک دیگر و نیز سازگاری با روح و اهداف ادیان بزرگ است... مولوی بر این نوع ایمان، نام عشق را برگزیده است
...
در مراسم رونمایی از کتاب «اسلام و مقتضیات زمان» مطرح شد: بعد از 40 سال، وقتی امروز به آثار مطهری مراجعه و آنها را با وضعیت خودمان مقایسه میکنیم، روشن میشود که متاسفانه در مواردی به عقب برگشتهایم. یکی از مهمترین مسائل در این زمینه، علم است. استاد مطهری سعی در تبیین این مساله داشت که بین علم و دین تعارض وجود ندارد و جامعه دینی میتواند جامعه علمی باشد... علم امروز در جامعه ما چه جایگاهی دارد؟
...
از ریختن خونها و ریختن آن به غیر از راه حلال برحذر باش... به دین مردم تهمت نزنید، همان گونه که خوارج عمل کردند... بغض شما نسبت به دشمنان باعث نشود دست به حرام آلوده کنید... جانب خدا را در ارتکاب محرمات در مورد دشمنان خود رعایت کنید... زنان را آزار ندهید حتی اگر به شما و امرا و بزرگان شما دشنام دهند... خداوندا خون ما و آنها را حفظ کن و میان ما اصلاح کن و آنها را هدایت کن... تعصبات بیهوده را کنار بگذارند
...
اینچنین نیست که هر کسی به فکر خودش و راه خودش و بار خودش باشد! ... اینکه در قبرها و لوح های قبر می نویسند (آرامگاه)؛ اینجا آرامگاه نیست، اینجا مسیر است، سر پل است، سکوی پرواز است؛ هیچ کس در قبر آرام نیست... یک کسی کتاب عمیق علمی نوشته، ما از علمش استفاده می کنیم؛ این ما را به علیم دعوت می کند، او ما را با سواد می کند. با سواد شدن نیمی از راه است، عالم شدن نیمی از راه است.
...
مفسران در این گونه تفاسیر عرفانی (عموما متضمن تأویل آیات قرآنی بر اساس نگرهی وحدت وجود و منظومهی اسماء الاهی) چندان به نقل و خبر و اثر توجه ندارند، بلکه بیشتر بر یافتههای کشفی و مواجید عرفانی خود تکیه میکنند... این سوره را از آن جهت «ام الکتاب» و «فاتحة الکتاب» میخوانند که «فاتحهی جامع علوم و اذکار» است و این «فاتحه» با ذکر اسماء کلیهی خداوند آغاز شده...
...
آنچه که در این فصل (و فصول دیگر) جلب توجه می کند این است که مؤلف هیچ نوع ارجاعی در ارائه مباحث نداده و مواد تاریخی با تحلیلهای وی و بدون هیچ گونه منبع و مدرکی در اختیار گذاشته شده است... یک ناشر وابسته به یک مرکز تبلیغات دینی چگونه به خود اجازه می دهد به نشر چیزی بپردازد که وحی را محل تردید قرار می دهد و به هیچ کدام از این تحریفات پاسخی داده نشود.
...
در نقش پدر دوقلوها ... فیلمنامهی این اثر اقتباسی بومی شده از رمان اریش کستنر است... هنرنمایی مرحوم ناصر چشم آذر در مقام نویسندهی ترانههای متن... دغدغههای ذهنی خانوادهها و روش حل مساله به سبک ایرانی؛ مخصوصا حضور پررنگ مادربزرگ بچهها در داستان، از تفاوتهای مثبت فیلمنامه با رمان مبدا است... استفادهی بهجا و جذاب کارگردان از ترانههای کودکانه در پرورش شخصیت آهنگساز ایرانی از دیگر نقاط قوت اقتباس پوراحمد است
...
حتی اندکی نظرمان را در مورد پسر ولنگار داستان که روابطی نامتعارف و از سر منفعت با زنان اطرافش دارد، تغییر نمیدهد... دورانی که دانشجویان در پی یافتن اتوپیا روانه شهرهای مختلف میشدند و «دانشجو بودن» را فضیلتی بزرگ میشمردند. دورانی که تخطی از ابرساختارهای فرهنگی مسلط بر روابط بین جنس مخالف تقبیح میشد و زیرپوست شهر نوعی دیگر از زیستن جاری بود... در مواجهه با این رمان با پدیدهی تمامعیار اجتماعی روبهرو هستیم
...
حتی ناسزاهایی که بر زبان او جاری میشود از کتابهایی میآید که خواندنشان برای کودکی هفتساله دشوار است... معلم سرخانهی او، نویسندهای است که از فعالیتهای روشنفکری سرخورده شده و در کلام او میتوان رگههایی از تفکر یک اصلاح طلبِ ناامید از بهبود اوضاع را مشاهده کرد... توی کتابها هیچچیزی دربارهی امروز نیست، فقط گذشته است و آینده. یکی از بزرگترین نواقص کتابها همین است. یکی باید کتابی اختراع کند که همان موقع خواندن، به آدم بگوید در همین لحظه چه اتفاقی دارد میافتد
...
داستان عصیان و سرکشی است. عصیان انسانی که مقهور یک سیستم سرکوبگر شده و این سیستم، هیولاوار، همهچیز او را بلعیده. انسانیتش را، معیارها، علایق، اهداف و حتی خاطرات او را مصادره کرده و حالا از او چیزی نمانده جز یک تفاله ترسخورده... مکمورفیِ رند، شوخ و قمارباز یکتنه ایستاده است و قصدش تغییر سیستم سرکوبگر است... برای کفریکردن آدمهای رذلی که میخواهند همهچیز را از آنچه هست، برایت سختتر کنند، راهی بهتر از این نیست که وانمود کنی از هیچچیز دلخور نیستی
...
ویلیام بندلر مثل خیلی از مفسران اروپایی که ریشه هر ژانر امروزی را اگر نتوانستند در یونان باستان پیدا کنند، به کتاب مقدس مسیحیان ربط میدهند، ریشه داستاننویسی جاسوسی را هم به فصل دو از کتاب یوشع انجیل برمیگرداند... MI6 بزرگترین بنگاه تولید نویسندگان بزرگ در ژانر جاسوسی است... تالکین با آن داستانهای اسطورهای غریب، بهدلیل همین مهارتهایی که در امر اسطورهشناسی و زبانشناسی داشت، توسط نیروهای امنیتی انگلستان به همکاری دعوت شد.
...