از آوریل تا ژوئن 1858، توقف کوتاهی در کارتاژ میکند. به محض بازگشت به کروآسه، یادداشتهای سفر خود را با این جمله دعایی ختم میکند: «بگذار تا همه کارماهای طبیعت که به دعا خواستهام، در وجودم راه یابند و از کتابم بردَمَند.»... وی حتی چهارده بار، یک قطعه را بازنویسی کرده است... شبانه به کارتاژ رخنه میکند و در معبد، چادر تانیت، الهه قمری را میرباید؛ سپس خود را به آن دختر جوان نشان میدهد و چادر مقدس را، که به اعتقاد کارتاژیان سرنوشت شهر به آن وابسته است، برمیدارد و فرار میکند.
...
اسم واقعی دلونه اوژن دولامار بود و کارمند وزارت بهداری و زنش، دلفین کوتوریه، همان است که به اما بوواری بدل گردید. تمام اشخاص داستان وجود داشتهاند: رودولف بولانژه، اومهی داروساز، ولی اجرای داستان ساخته و پرداخته ذهن تیز و قدرت مشاهده صبورانه و دقیق فلوبر است... چیزهایی از خاطرات خود و ارتباط و دعواهای توفانیاش با لوئیز کوله و احساسات شخصی افزوده است. و برای همین هم بود که توانست بگوید :«مادام بوواری خود منم!»... فلوبر به اتهام توهین به اخلاق و مقدسات مذهبی و اخلاق حسنه به دادگاه خلاف احضار شد
...
رمان به نظر من جعل است. جعل تاریخ، جعل زمان و... شما در رمان به کمک جعل است که یک دنیای متفاوت میسازید... پدرم اگرچه نمازش را همیشه بهجا میآورد و حتی نماز شب هم میخواند، اما هیچگاه پیشانیاش پینه نبست!... پاورقیخوان قهاری میشود. امیرعشیری، منوچهر مطیعی، ارونقی کرمانی... بهرام صادقی را اصلا قبول ندارد و میگوید که اصفهانیها او را به ناحق برکشیدهاند. به نویسندگی آلاحمد اعتقادی ندارد و او را یک مقالهنویس سیاسی میداند
...
اگر جنگ برای مردم خاصه مردمِ رشت -که داستان در آنجا روایت میشود- فقر و بدبختی و قحطسالی به بار آورده است، اما این دو برادر سرشار از نعمتاند... احمدگل با رفتنش به دیدار ارباب دختر خودش را هم قربانی میدهد... کوتهبینی و خودرأیی میرزا کوچک خان مانع این میشود که جنبش جنگل به انقلاب منجر شود... وارثان بیثباتیهای سیاسی و جنبشهای ناکام بیش از هرکس فقرا هستند... داستان پُر از سبک زندگی است؛ سبک زندگی اواخر قرن گذشته
...
هیچ خبری از حجاب راهبهها و سوگند خوردنشان نیست، درعوض آیرا از سنت روایت پیکارسک استفاده میکند... مرا آماده کردهاند که فرشته باشم، فرشته نگهبان همه مجرمان، دزدها و قاتلان... این کارهای خوبی که در تنهایی و خیالاتش انجام میدهد، سزار را تبدیل به راهبه میکند. ولی، در زندگی واقعی، او یک دروغگوی قهار است... رمز و راز دروغگوی خوب بودن را فاش میکند: «باید خیلی قانعکننده وانمود کنی که چیزهای واضح را نمیدانی.»
...
متوجه مادهمگس جوانی شد که در مرز میان پوره و سس نشسته بود... پوست آبدار و سبزش، بانشاط زیر نور خورشید میدرخشید... دور کمرش چنان شکننده و ظریف بود که گویا میتوانست با سبکترین نسیم بشکند... جابهجایی حشره و انسان و توصیفات آبدار و تنانه از مگس علاوه بر شوخی شیطنتآمیز پلوین با توصیفات رمانهای احساساتی و حتی کلاسیک، کاریکاتورگونهای است گروتسک از وضعیت بشر
...
سیر آفاق و انفس مردی جوان و آمریکایی بهنام لاری برای یافتن معنای زندگی است که از غرب تا شرق عالم را طی میکند... تحت تاثیر زیبایی او نمیتواند بدیهایش را ببیند... زنی سطحی، حسود و کینهتوز است... به نظر من آنها که میگویند عشق بدون شهوت میتواند وجود داشته باشد، چرند میگویند. وقتی مردم میگویند بعد از آنکه شهوت مرد، عشق هنوز زنده است، دارند از چیز دیگری صحبت میکنند که عشق نیست، انس و مهر و همخویی و عادت است
...