ترجمه آقای آشوری تاکنون متجاوز از چهل و اندی چاپ و منتشر شده، اما راه به جایی در فهم نیچه نمیبرد... تمامی ترجمههای انگلیسی آثار نیچه در 100 سال گذشته را باید دور ریخت و از نو و اساسی ترجمههای تازهای از نیچه ارایه کرد... حاکمیت قاجاریه ما را شدیدا به گعدهنشینی خو داده است... ما در برابر تمدن غرب فقط توریست بودهایم... تنها نیچه میتواند سخن از نیهیلیسم (نیستانگاری) بهمیان آورد... در این برهوت بیفکری معبری هر چند باریک و سخت باز کنیم.
...
نویسنده با ضعف نفس آدمهای کممایهای که به رخوت آرام اخلاق پناه میبرند؛ با متافیزیک، که جهان را با موعظه تجرید بیاعتبار میکند؛ با جمود کتابی فرهنگی که بیش از حد در خود فرورفته است؛ با ریاضتکشی که انسان را به فکر مرگ میاندازد؛ با کیش دولتپرستی که انسانها را با تبدیل آنها به بردگان دستگاهی غیرشخصی خفه میکند؛ و سرانجام با ابتذال اندیشه به مبارزه برمیخیزد.
...
فیلمنامه بر اساس رمان جین هنف کورلیتز نگاشته شده... زوج میانسالی با بازی نیکول کیدمن در نقش «گریس فریزر» تراپیست و روانکاور و هیو گرانت در نقش «جاناتان سش فریزر» پزشک و جراح بیماریهای سرطانی... سانتیمانتالیسم رایج در فیلم ترغیبی است برای به رخ کشیدن لایف استایلی از زندگی لاکچری... هنرپیشه و آوازهخوان ایتالیایی به عنوان راس سوم مثلث عشقی... زنی نقاش با درونیات مالیخولیایی که به دنبال گمشده درون خود است
...
فرهنگ ما همیشه در تار و پود عنکبوت سیاست گرفتار بوده است. به دلیل نبود نهادهای سیاسی و اجتماعی آزاد... وقتی میخواهند کتابی یا نویسندهای را بکوبند و محو کنند از حربه «سکوت» و «ندیده» گرفتن استفاده میکنند... نمایشهایی که از دل کلیسا بیرون آمدند و راجع به مصلوب شدن (شهادت) عیسی مسیح هستند را «تعزیههای مسیحی» میخوانند... بنام تعزیه، دفتر و دستک دارند ولی چند جلد از این کتاب نخریدند... پهلوی «تکیه دولت» را خراب میکند بعد از انقلاب هم تالار «تئاتر شیر و خورشید» تبریز را
...
در نقش پدر دوقلوها ... فیلمنامهی این اثر اقتباسی بومی شده از رمان اریش کستنر است... هنرنمایی مرحوم ناصر چشم آذر در مقام نویسندهی ترانههای متن... دغدغههای ذهنی خانوادهها و روش حل مساله به سبک ایرانی؛ مخصوصا حضور پررنگ مادربزرگ بچهها در داستان، از تفاوتهای مثبت فیلمنامه با رمان مبدا است... استفادهی بهجا و جذاب کارگردان از ترانههای کودکانه در پرورش شخصیت آهنگساز ایرانی از دیگر نقاط قوت اقتباس پوراحمد است
...
حتی اندکی نظرمان را در مورد پسر ولنگار داستان که روابطی نامتعارف و از سر منفعت با زنان اطرافش دارد، تغییر نمیدهد... دورانی که دانشجویان در پی یافتن اتوپیا روانه شهرهای مختلف میشدند و «دانشجو بودن» را فضیلتی بزرگ میشمردند. دورانی که تخطی از ابرساختارهای فرهنگی مسلط بر روابط بین جنس مخالف تقبیح میشد و زیرپوست شهر نوعی دیگر از زیستن جاری بود... در مواجهه با این رمان با پدیدهی تمامعیار اجتماعی روبهرو هستیم
...
حتی ناسزاهایی که بر زبان او جاری میشود از کتابهایی میآید که خواندنشان برای کودکی هفتساله دشوار است... معلم سرخانهی او، نویسندهای است که از فعالیتهای روشنفکری سرخورده شده و در کلام او میتوان رگههایی از تفکر یک اصلاح طلبِ ناامید از بهبود اوضاع را مشاهده کرد... توی کتابها هیچچیزی دربارهی امروز نیست، فقط گذشته است و آینده. یکی از بزرگترین نواقص کتابها همین است. یکی باید کتابی اختراع کند که همان موقع خواندن، به آدم بگوید در همین لحظه چه اتفاقی دارد میافتد
...