بسیاری از مردم اطلاعات گستردهای پیرامون انسان و جهان و طبیعت و شریعت در ذهن جمعآوری میکنند اما در برابر سادهترین آسیبهای نفسانی؛ تمایلات ناصواب درونی زانو میزنند... برخی رنجها آدمی را از پای در میآورند؛ از ارزش و آرامش جان میکاهند و اثری تلخ و گاهی جبرانناپذیر در زندگی از خود به جای میگذارند. رنج دلبستگیهای حقیر؛ رنج برخاسته از جهل و نادانی و رنج وابستگی به تایید و تکذیب دیگران از این جنس است.
...
منظومه آرش از سیاوش کسرایی یکی از بهترین اقتباسهای منظومی است که از آرش اسطورهای انجام شده است... هویت و قدرت آرش اسطورهای با توجه به زمان نگارش آن، بعد از کودتای 28 مرداد 1332، گفتمانی تازه را نقشبندی کرد و با کاربست روایت کهن، واژگان و نحو زبان را در خدمت نگاه اجتماعی امروز قرار داد... در روایت بیضایی با آرشی دیگر روبهرو هستیم... او تیر را با دل خود پرتاب میکند نه به بازو...
...
سرایش آن را به دورهی زندان یا پس از زندان و تبعید بهار منسوب داشتهاند که بهکلّی نادرست است؛ در آن هنگام، شاعر- اگرچه مغضوب دستگاه بود- هنوز نمایندگی مجلس را بر عهده داشت... یک ماه پس از انتشار ترانه، این تصنیف را منع کردند... او را در ناهید «طماعالشعرا» میخواندند... این الفاظ رکیک و پست و آهنگهای وحشیانه و مضامین بیادبانه و خلاف عفت و نجابت و بیمزه را به باد مذمت بگیرید و بفهمانید که ادبیات ملّی ما اینها نیست
...
کارو ولش تو ادعا که بیستیم؛ جز خودمون به فکر هیچکی نیستیم... کنج اداره عمرمون تباه شد؛ بس که نشستیم دلمون سیاه شد... نمی دن آدمو فرشتهها لو؛ کسی نمی گیره از آدم آتو... قدیم که نرخها به طالبش بود؛ ارزش صندلی به صاحبش بود... فقیه اگه بالای منبر مینشست؛ جَوون سه چار پله پایینتر میشِست... مردا بدون میز هم عزیزن؛
رفوزهها همیشه پشت میزن
...
ترانههای عروسی، ترانههای ضربی و سرگرمکننده و ترانههایی که طنز اجتماعی بوده و ترانههای شادیبخش. وقتی این ترانهها را میخوانی میبینی که چقدر در فرهنگ ما ریشه دارد. مثل گل پری جوون و امشب چه شبی است... این موسیقی، موسیقی لایههای پایین جامعه و موسیقی کلاهمخملیها، جاهلها و بابا شملهاست... بخش عظیمی از آن چیزی که نسل آینده از تهران و فرهنگش خواهد دانست، مدیون مرتضی احمدی است... پرسه در احوالات ترون کتاب تاریخ تئاتر است
...
نیما با یادداشتهای روزانهاش به ما ثابت کرده که در رعایت «حق و حقیقت» چندان هم «عادل و معصوم» نبوده و برخی اشعارش را پس از خوانش اشعار ناتل خانلری سروده است... خانلری بویژه پس از آنکه داخل در دم و دستگاه پهلوی شد، دشمنی با نیما را آغاز کرد... معلوم نیست چرا شفیعی کدکنی با این همه بدگویی و جفا در حق نیما، خانلری را «نیمای غزل» نامیده است؟
...
خودِ پِتی دلاکروا مدّعی ست کتاب هزار و یک روز را از یک درویش اصفهانی گرفته و بنابراین کتاب خود را دارای اصل فارسی معرفی می کند. ولی اشکال اینجاست که در فارسی کتابی با این عنوان نداریم... پیشینه های قصه در فرج بعد از شدّت ترکی و نیز آثار فارسی از قبیل نسخه های جامع الحکایات، طوطی نامهی نخشبی، محبوب القلوب فراهی، جوامع الحکایات عوفی و غیره نشان داده شده است
...
درسگفتارهای شفیعیکدکنی درباره فرمالیسم... کسی که میگوید فرم شعر من در بیفرمی است، شیاد است... مدرنیسم علیه رئالیسم سوسیالیستی قیام کرد... فلسفه هنر در ایران هنوز شکل نگرفته است... فرمالیسم در ایران زمانی پذیرفته میشود که امکان درک همه جریانهای هنری و ادبی برای افراد به لحاظ اندیشگی فراهم باشد... اسکاز، مایگان(تماتیکز) و زائوم مباحثی تازه و خواندنی است
...
نجم دایه خیام را بیچارهای «دهری و طبایعی» میخواند که در «تیه ضلالت» گم گشته است... به حکمت و ریاضی و نجوم شهره بود. کسی او را به شاعری نمیشناخت... نظامی عروضی و بیهقی هر دو او را «حجة الحق» نامیدهاند... خیام شاعر رباعیگوی اصلاً برای کسی مطرح نبود و آن خیام مورد تکریم و بزرگداشتِ خاص و عام، خیامِ حکیم و عالم و منجم بود
...
شاعران حافظان ظهور اسرارآمیز نیروی هستی هستند... بامداد تمدن حماسه است؛ غزل میانهی تمدن و بلوغ تمدن تراژدی است... تراژدی همزمان به جنگ بیرون و درون قهرمان میپردازد و قهرمان همزمان با دشمنی در درون خود و دشمن و خطری در بیرون از خود در جدال است... بیپروا رو به پادشاهان گوشزد میکند که شما باید مجری عدالت باشید نه با هر توجیهی عدالت را زیر پا بگذارید... از نشانههای بلوغ در یک جامعه مسئولیتپذیری ست
...
دختر جمال خوبان دارد. زینالعرب است، خرد در پیش او دیوانه و حُسن و فضلش در جهان افسانه... بیا و چشم و دل را میهمان کن؛ وگرنه تیغ گیر و قصد جان کن... مرز میان شهوت و عشق... به صد دل عاشقست او بر غلامی؛ در افتادست چون مرغی به دامی... فرزند پنجم در پی دست یافتن به خاتم سلیمان است تا به وسیله آن بتواند بر دیو و پری فرمان راند... میان خون و عشق و آتش و اشک ... آرزوهای ما هویت ما را برملا میکند
...
پویانمایی «زرزری کاکلزری» با اقتباس از «گلزری کاکلزری» ساخته شده است... کی کفش نو داره بگین؟! کجای بازاره بگین!؟ از این وره و از اون وره!... بازیهای نمایشی مجموعه «بازی، شعر، نمایش» تلفیقی از بازی، شعر و نمایش هستند که با الهام از ترانههای موجود در ادبیات عامیانه و با موضوع طبیعت سروده شدهاند. کودکان با آثاری از این دست احساس نزدیکی بیشتری میکنند و این آثار آنها را در سرگرم شدن و یادگیری بهتر و بیشتر یاری میکند
...
همراهان شاه به او گفته بودند که این مدارس، جوانان را یاغی میکند... مکتبداران تبریز، این رقیب تازهنفس را برنتافتند و مردم را علیه او تحریک کردند... متهم به فعالیتهای ضد دینی شد... پیش از او، تحصیل دانش، ویژهی طبقهی مرفه بود... ۲۷ جلد کتاب درسی برای سوادآموزان فارسیزبان نوشت... بیشتر مدارس او در زمان حیات او تعطیل یا ویران شدند... یکی از ده شخصیت تأثیرگذار و سرنوشتساز تاریخ معاصر ایران
...
«فردوسی» آشکارا میگوید که «دقیقی» شاعر را در خواب دیده و از او درخواسته تا گشتاسبنامه او را در شاهنامه خود بیاورد... شبی حضرت مولانا در خواب بر او ظاهر شد... جسد آذر، صبح روز سهشنبه 29آبان ماه در ایوان خانه پیدا شد و دو سال بعد، مرا در هشتم تیرماه سی و یک به دنیا آورد... آتش به بدن آنها آسیبی نرسانیده؛ مویی از سرشان سوخته نشد
...
شعر نو به علت وجود توللی و من (سایه) و نادرپور و بعد اخوان و حتی دکتر اسلامی ندوشن به کرسی نشست ... طبیعی است که به این باور برسد که خاتمالشعراست و تنها او نجاتدهنده شعر نیمایی است... شعر و زندگی او هیچ نسبتی با تفکر مدرن ندارد و در هیچ شعری به نیمایی و تفکر نیمایی شبیه نیست... همه چیز را برای خود میخواهد و خود را برتر و بهتر از دیگران میپندارد... در سراسر خاطرات او آدمها سیاه و سفیدند...
...
کجا؟ هر جا که پيش آيد؛ به آنجايی که میگويند؛ چو گل روييده شهری روشن از دريای تردامان؛ و در آن چشمههايی هست، که دايم رويد و رويد گل و برگ بلورينبال شعر از آن؛ و مینوشد از آن مردی که میگويد: چرا بر خويشتن هموار بايد کرد رنج آبياری کردن باغی؛ کز آن گل کاغذين رويد؟؛ به آنجايی که میگويند روزی دختری بودهست... من اينجا از نوازش نيز چون آزار ترسانم؛ ز سيلیزن، ز سيلیخور، وزين تصوير بر ديوار ترسانم
...
نگاهی دارد به: عرفان در همه آیینهای بشری مانند برهمایی در حکمت ودانتا، یونان کهن، آیین هرمسی، معرفتگرایی یا گنوستیسیسم، آیین یهود و مسیح، اخوانالصفا و... دیگر اینکه دانش امروز درباره تصوف و عرفان... تاریخچه کوتاه و فشردهای از ادبیات تصوف و عرفان را در اختیار خواننده میگذارد... کافی است کتاب را به هر بهانه یا نیتی به دست بگیرید، آنگاه دل برگرفتن از آن کار چندان آسانی نخواهد بود...
...
بهمنظور شناساندنِ ایرانِ گذشته و حال، در قدمِ اول به ساکنین این سرزمین و پس از آن به کلیه جهانیان... هرچه را میگوییم و مینویسیم و برای نشر در این مجله میپذیریم، به زبانی باشد که برای مردم معمولی این کشور یا بیگانگانی که از راه درس و تعلیم به زبان فردوسی و سعدی و حافظ آشنا شدهاند، مفهوم باشد... هیچ وقت ندیده و نشنیده بودیم که جمعیتی، آن هم غیرمتجانس و مرکب از هر نوع مردم، دور هم بنشینند و برای دیگران لغت وضع کنند
...
حافظ امروز صبح آمده تهران. هی دارد زور میزند که سر صحبت را با دخترا باز کند... «یاران، صلای عشق است، گر میکنید کاری» داره نخ میده، ولی دختره شماره نمیده... مردکِ شهرستانی، تو امروز صبح از شیراز اومدی، هنوز لباست بوی عرق اتوبوس و دهنت بوی ساندویچ ترمینال جنوب میده... چرا نه خاکِ سر کوی یار خود باشم؟ حافظ در اینجا از گشنگی وارد یک غزل دیگر شده و با بقیه پولِ توی جیبش یک بیسکوییتِ «خرسیرکن و دهانخشککنِ» ساقهطلایی...
...
مطبوعات در اوایل مشروطیت از سویی بلندگوی منورالفکرها بود برای برانگیختن تودهها به سمت استقرار حکومت مبتنی بر قانون و عدالت و آزادی و از طرفی، تنها پناهگاهی بود که مردم عادی میتوانستند مشکلات و دردهای فردی و اجتماعی خود را بازگو کنند... از گشنگی ننه دارم جون میدم / گریه نکن فردا بهت نون میدم!... دهخدا هنگام نوشتن مقالات «چرند و پرند» 28 سال داشته است
...
آندره ژید آن را به فرانسوی برگرداند... جوشش عرفانی گسترده در این اشعار برآیند مهمی از شخصیت شاعر بود که سخت تحت تأثیر فلسفه اوپانیشادها قرار داشت... او به اول شخص و خطاب به محبوب قلب خود سخن میگوید و آن «من» زنانگیای را عهدهدار میشود که یادآور محبوبه غاییِ شعر ویشنویی در قرون وسطاست... نه چشمپوشی از دنیاست و نه بیخبری از دنیا
...
و عناصر و دیدگاههای مطرحشده را روشمند كرد، درست همانطوركه دكارت با «كوجیتو» مساله تشكیك را كه پیش از او محمد غزالی، آگوستین و دیگران بر آن اندیشه گماشته بودند، روشمند كرد... این شاعران خودخوانده برای بیاهمیت نشان دادن ایرادات و سستی سرودههایشان «پیرمرد» را سپر بلا كردهاند و نام لغزشهای خود را زیر پوشش اصطلاحاتی مانند «گسترش دستور زبان»، «آشناییزدایی»، «حسآمیزی» و امثال اینها پنهان میسازند.
...
هیچبیتی را حذف نکردهایم و حتی عموما تکرارهای متن را هم آوردهایم. علاوه بر این، بهترین شیوه خواندن این کتاب مطالعه همزمان آن با مثنوی است... مولانا عارف است اما نه عارفی که صرفا به عرفان و تصوف پرداخته باشد. شما در آثار سایر عرفا معمولا با مباحث عرفانی و صوفیانه سروکار دارید اما در مثنوی چنین نیست. مولانا با زندگی سروکار دارد. شاید بهجز سعدی هیچشاعر دیگری نیست که این همه ضربالمثل از کتاب او به زبان مردم راه پیدا کرده باشد.
...
شعر بیدل را بهخاطر تعلقش به مکتب هندی نیست که دوست دارم، بلکه بهخاطر وجوهی در شعر اوست که او را از خیلی از هندیسرایان متمایز میکند... مشترکات میان دو ملت، مشترکاتی اصیل و واقعی است. براساس مصلحتهای سیاسی نیست که تابع اوضاع زمانه باشد... چیزی که ما به آن سخت نیازمندیم، آگاهیبخشی و درس گرفتن از تاریخ است، چون تاریخ فقط برای مردمی تکرار نخواهد شد که از آن درس میگیرند.
...
چرا نامی از ژاله اصفهانی برده نمیشود؟ چون روزگاری را در دیار شوروی سابق به اتفاق همسر تودهایاش (شمسالدین بدیع تبریزی) به سر برده و مدتی نیز پس از انقلاب در زندان بوده و سرانجام در لندن جان به جانآفرین تسلیم کرده است؟ مگر همسر اول بانوی همیشه دوستداشتنی، توران میرهادی، جعفر وکیلی، عضو سازمان افسران حزب توده نبوده و تیرباران نشده است؟ پوراندخت (پوری) سلطانی چطور، آیا او همسر مرتضی کیوان نبود که به جوخه اعدام سپرده شد؟!
...
اندوهی که همچون غبار بر میز و اشیای خانگی دیگر مینشیند و گاه تمام سطرهای شعر را در بر میگیرد و البته از خلال این غبار، گاه رنگهایی شاد آشکار میدهند و آفتابی را بر سطرهای شعر میتابانند... در کدام حادثه بود/ که ما/ سبد سیب سرخ/ و کبوتر سفیدمان/ را/ باختیم/ لحن ما در پاییز/ از زردی برگها/ تغییر کرده بود/ و حاجتهای ما/ دو سبد سیب سرخ/ و پرهای/ آبی رنگ کبوتران/ بود/ که از رنگ مهتاب/ آبی شده بودند.
...
از ادبیات قبل از اسلام ما چیز زیادی در دست نیست... فهم ادبیات بدون تاریخ امکان ندارد. هیچ علمی بدون تاریخ ارزش ندارد و اگر کسی میخواهد علمی را دقیقا بفهمد باید تاریخ آن علم را بداند... حقیقتا حیرتزده شدم از اینکه تعصب ناسیونالیستی تا چه حد میتواند چشم یک محقق را ببندد و او را به چه جاهایی بکشاند... اغلب شاعران و نویسندگان خوب ایران تا دستکم دهههای پنجاه و شصت با ادبیات کلاسیک ایران خوب آشنا بودند
...
خواندن سه جلد کتاب «غزل اجتماعی معاصر» در ده سال هم که شده، میارزد به رازهای شعر قدیم و میارزد به دانستهگی نقش غزل در لایههای ادبیات ما... شاعران سامانی و غزنوی به عقیده مظفریساوجی نقشی ممتاز در سرودن غزل داشتهاند. شعر را اگر سلطان سنجر خوش داشته باشد، تکلیف غلامان و کنیزان دربارش چه میشود که بعد از خودخواستهها و بسترخوابیهایش آنها را خوفناک میکشت
...
همزمان زندگی و کارنامه ادبی ماندلشتام را بررسی میکند... هم متن و روش شعری ماندلشتام را توضیح میدهد و هم شرایط حاکم بر زمانه را. گذشته از شاعر، با روحیات، یأسها و ناتوانیهای ملت شوروی نیز آشنا میشویم. انگار که راوی میخواهد بگوید ماندلشتام، یکی از همه است... از احوال مردمی پرده برمیدارد که به رفتاری کودکانه و حقارتبار تن دادهاند... برای حفظ جانش مجبور میشود تا قصیدهای در مدح استالین بسراید
...
دیو ضدقهرمان همیشگی در اسطورهها و افسانههای دنیا است... در افسانههای ایرانی دیوها، سیاه، سفید، قرمز یا زرد هستند. بهطور مثال در افسانه «احمد لمتی» دیوسفید و دیوسیاه با هم دعوا دارند و یا در افسانه «شاهرخ و نازپری» به سهبرادر دیو که اولی قرمز، دومی زرد و سومی سیاه است، اشاره میشود... نقاشیهای ژاپنی که بر اساس عقاید آیین بودایی ترسیم شدهاند، جهنم را نشان میدهند که دیوهایی با بدن سرخ، کبود (آبی)، سبز و زردرنگ، مردگان بدکاره را شکنجه میدهند
...
شهریار، شهرزاد و دینآزاد (دنیازاد) هزارویکشب، همان ضحاک، شهرناز و ارنواز هستند که در شاهنامه آمدهاند... دختران وزیر، شهرزاد و دنیازاد، جان در کف میگذارند و به دربار شهریار میروند... داستان ضحاک، در افسانههای هندوایرانی، در اوستا به زبان دین، در شاهنامه با بیانی حماسی و در هزارویکشب با روایتی مردمانه آمده است... هزارویک شب پس از بغداد به شمال آفریقا و مصر میرود و فاطمیان و ایوبیان و مملوکان را تجربه میکند
...
گفت شما چند سال دارید گفتم 27 سال. گفت «چرا دروغ میگویی تو 27 سالت نیست، بگو فقط آن 27سالی را که در ایران بودم، زندگی کردم... این خاطرات از من دستبردار نیست. اینها خاطرات هنری من هستند و بزرگترین موهبتی است که یک نویسنده یا شاعر بخواهد به آن احترام بگذارد. وقتی من با این همه آدم زندگی کردم یک جنایت است که نخواهم آنها را بررسی کنم، خیلی از ماها به خاطراتمان پشت کردیم و هیچ نگفتیم... برای من فرنگ مثل یک زندان است.
...
چگونه این همه تضاد به ما ارث رسید... حاکمان زورگویی که می گفتهاند عیش نارواست و خود در آن غوطه ور بودهاند، می گفتهاند زیبایی مطرود است ولی خودشان از زیبایی کنیزان و غلامان به صورت سیری ناپذیری بهره می بردهاند... برای فهم چرایی «وارونه گرایی» در ادبیات فارسی باید به سراغ ریشه های تاریخی آن رفت... و باورهایی که در پیرامون قدرت حاکم مستقر میشده است...
...
بوستان دارای چهارهزار بیت و مشتمل بر یک مقدمه و ده باب است به این شرح: مقدمه در نیایش خداوند، باب اول در عدل و تدبیر و رای، باب دوم در احسان، باب سوم در عشق و شور و مستی، باب چهارم در تواضع، باب پنجم در رضا، باب ششم در قناعت، باب هفتم در تربیت، باب هشتم در شکر بر عاقیت، باب نهم در توبه و راه صواب، باب دهم مناجات ... بوستان لااقل از قرن هفدهم میلادی به زبانهای اروپایی راه یافته و ترجمه شد...
...
یکصد مقاله از نوشتهها و سخنرانیها و پژوهشهای ملک الشعرا... محمد گلبن از میان مجلات و نشریات و روزنامههای چند دهه اخیر گرد آورده... شیوه تدوین این کتاب به صورت موضوعی و به ترتیب تاریخ نگارش مقالات است... شعرشناسی، مقالههایی است درباره شاعران، تحقیقات ادبی، مقالات درباره متون مهم فارسی، از جمله تاریخ بلعمی، مقالات تحقیقی در باب نقاشی در ایران، روابط فرهنگی ایران و هند، مباحث لغوی و دستوری، قطعات ادبی و نمایشنامه، از نوشته های خواندنی بهار است.
...
در این منظومه مفهوم "خودی" را بیان کرده که به گفته خودش سر حیات و هسته مرکزی نظام فکری است. این مفهوم در منظومههای بعدی او بال جبرییل و جاویدنامه تحول یافته؛ سپس در کتاب مشهورش احیاء فکر دینی در اسلام به گونهای سازمان یافتهتر بیان شده است... به مثنوی مولوی و مثنوی بوعلی قلندر "پانی پتی" نظر داشته است... به نظر اقبال عشق هسته مرکزی خودی و پلی است میان انسان و خدا و خودی تنها با عشق به کمال میرسد.
...
نماینده اوج آفرینش هنری شاعر در مهمترین دهه عمر شاعری او دههای که از سرایش "زمستان" (سال 1334) آغاز میشود... اشعار این کتاب بیانگر و نمودار یاس غالب شاعرند که پس از گذشتن از بیابانهای هیچ و پوچ آباد، اینکه به دامن کوهی رسیده که با ستردن غبار از کتیبه دامنهاش، آیت یاس فلسفی اخوان را میتوان خواند.
...
آدم در شعر«نه گندم و نه سیب» فریب چه چیزی را خورد؟... مهربان است، خیلی. فکر میکردم اگر بروم و با او در مورد شعرهایش حرف بزنم و بداند که خبرنگارم چیزی نمیگوید. اما گفت: بپرسید ... قرار نیست ما از جوانها انتظار داشته باشیم همه علی معلم باشند. آنها بایستی شروع کنند و تمرین کنند. باید قواعد را یاد بگیرند. چارهای نیست. محتوا خودش در اثر تفکر و رشد پیش میآید....
...
سرودههای قیصر در طی سالهای 69 تا 79 و شامل 91 قطعه شعر در قالبهای غزل، رباعی، دوبیتی و قطعات نیمایی... سادگی و روانی زبان، مضمون یابی، نکته پردازی، زبان امروزی و مردمی بودن از جمله مهمترین مختصات شعر قیصر امینپور هستند.
...
مردی پوستین میراث بر دوش، نومید از ظهور کاوه، اندوه راز خاطر خود آبیاری میکند و حتی طلوع خورشید را جز به هیئت «شعله ور خون بوته مرجانی» که بال کبوتران صبحگاهی را خونین کرده است، نمیبیند... اغلب شعرهای "آخر شاهنامه"مضمونی اجتماعی سیاسی دارد و به تعبیری، فریادی است برخاسته از دردی مشترک که جو سالهای پس از کودتای 28 مرداد 1332، به خصوص فضای روشنفکری ایران آکنده از غم و یاس را نشان میدهد.
...
از یک مقدمه و 72 باب تشکیل شده است که هریک به زندگی حالات اندیشهها و سخنان یکی از عارفان اختصاص دارد... نقلها و روایتهای تذکرة الاولیاء التقاطی از مطالب کتابهای دیگر است... در سرگذشت هر عارف تمام نقلها و روایتهایی را که درباره زندگی او در منابع دسترس خود خوانده و به نظر او درست آمده، آورده اما بیش از آنکه در صحت روایات دقت کند به تأثیر تربیتی و ارشادی آنها توجه دارد.
...
به ریاست اگر شدی منصوب / میشوی بین مردمان محبوب... انتخاب شما ربوبی بود/ چقدر انتخاب خوبی بود... باید از ابتدا به آسانی / ریشهی فتنه را بخشکانی... میشود با همین تظاهرها / منقرض نسل دایناسورها... وقت صحبت بکن به حد وفور/ انگلیسی برایشان بلغور... حرف لاتین اگر که پیش نبرد / عربی هم به درد خواهد خورد...
...
مخالفت با مدعیان عرفان و تصوف/ عشق به آزادگى و آزادى/ بیان نابسامانیهاى اجتماعى، بویژه انحطاط اخلاقى زنان آن روزگار/انتقاد از حکومت وقت/ نا امیدیها و سرگشتگیهاى نسل جوان/ ازبین رفتن ارزشهاى اخلاقى و نیز عاطفه و احساس مادرى/ از همپاشیدگى خانوادهها/ فقر و بیعدالتى/ احساسات شخصى نویسنده و... مواردى است که نویسنده در این کتاب به شیوههاى مختلف درمورد آنها سخن گفته است.
...
هرگاه در مجلس درسش شعر خوانده میشد، میگفت به عوض این ترهات به فلسفه و حکمت بپردازید؛ اما چون نوبت شمسالدین محمد میرسید، علامه میپرسید: بر شما چه الهام شده است؟ غزل خود را بخوانید؛ شاگردان علامه به وی اعتراض میکردند که این چه رازی است که ما را از سرودن شعر منع میکنی، ولی به شنیدن شعر حافظ رغبت نشان میدهی؟ و استاد در پاسخ میگفت: شعر حافظ همه الهامات و حدیث قدسی و لطایف حکمی و نکات قرآنی است.
...
6500 بیت شعر، که در دو سبک خراسانی و عراقی سروده شده است. موضوع غالب اشعار دیوان پروین، حکمت و اخلاق است. این مطالب عموماً در قالب مناظرهای که در آن اشیا و افراد مختلف را بهسخن درآورده، بیان شده است... اولین شعرش (که در واقع تبدیل یکی از اشعار خارجی به فارسی بود) را در 8 سالگی سرود...
...
نخست این که شعر او چندان که میگویند هم پیچیده نیست. اگر کسی با سنت ادبی مکتب هندی و بعضی چم و خم های کار این شاعر آشنا باشد، چندان مشکلی در پیش نخواهد داشت. شعر بیدل نه واژگان غریبی دارد و نه تلمیحات دور از دسترسی . گذشته از آن، همین شاعر در افغانستان تا حد قابل ملاحظه ای شناخته شده است. خوب چگونه می شود شعری برای مردم افغانستان ساده و قابل فهم باشد و برای همزبانان آنها در ایران، نه؟
...
دچار رسوایی و شرم محاکمهای وحشتناک، محکومیت، تحقیر مردم و زخم زبانهای دشمنان متعدد خود میشود. نخست چون نمیتواند تسلیم شود، ماهها در اندیشه خودکشی برمیآید... در مسیح «شاعر»ی آرمانی میبیند که زندگیاش شاهکار شعر است، شعری که صور همه هنرها را در بردارد. و چون مسیح «انسانِ» درد بود، پس رنج دیگر یک راز نیست، بلکه یک کشف است.
...
ظاهرا در دنیای ادبیات به فرد معتاد با احترام نگریسته میشود... لیوانی را روی سر همسرش میگذارد و شلیک میکند، اما تیرش، نه به لیوان که به سر همسرش میخورد... فکر میکنم سلین در درجه اول یک نویسنده طنزپرداز است. و رندنامه هم رمانی است که میبایست حسابی سرزنده و حسابی خندهدار باشد... از سیاستمدارها متنفر نیستم، صرفا برایم جالب نیستند
...
رمان به نظر من جعل است. جعل تاریخ، جعل زمان و... شما در رمان به کمک جعل است که یک دنیای متفاوت میسازید... پدرم اگرچه نمازش را همیشه بهجا میآورد و حتی نماز شب هم میخواند، اما هیچگاه پیشانیاش پینه نبست!... پاورقیخوان قهاری میشود. امیرعشیری، منوچهر مطیعی، ارونقی کرمانی... بهرام صادقی را اصلا قبول ندارد و میگوید که اصفهانیها او را به ناحق برکشیدهاند. به نویسندگی آلاحمد اعتقادی ندارد و او را یک مقالهنویس سیاسی میداند
...
اگر جنگ برای مردم خاصه مردمِ رشت -که داستان در آنجا روایت میشود- فقر و بدبختی و قحطسالی به بار آورده است، اما این دو برادر سرشار از نعمتاند... احمدگل با رفتنش به دیدار ارباب دختر خودش را هم قربانی میدهد... کوتهبینی و خودرأیی میرزا کوچک خان مانع این میشود که جنبش جنگل به انقلاب منجر شود... وارثان بیثباتیهای سیاسی و جنبشهای ناکام بیش از هرکس فقرا هستند... داستان پُر از سبک زندگی است؛ سبک زندگی اواخر قرن گذشته
...
هیچ خبری از حجاب راهبهها و سوگند خوردنشان نیست، درعوض آیرا از سنت روایت پیکارسک استفاده میکند... مرا آماده کردهاند که فرشته باشم، فرشته نگهبان همه مجرمان، دزدها و قاتلان... این کارهای خوبی که در تنهایی و خیالاتش انجام میدهد، سزار را تبدیل به راهبه میکند. ولی، در زندگی واقعی، او یک دروغگوی قهار است... رمز و راز دروغگوی خوب بودن را فاش میکند: «باید خیلی قانعکننده وانمود کنی که چیزهای واضح را نمیدانی.»
...
متوجه مادهمگس جوانی شد که در مرز میان پوره و سس نشسته بود... پوست آبدار و سبزش، بانشاط زیر نور خورشید میدرخشید... دور کمرش چنان شکننده و ظریف بود که گویا میتوانست با سبکترین نسیم بشکند... جابهجایی حشره و انسان و توصیفات آبدار و تنانه از مگس علاوه بر شوخی شیطنتآمیز پلوین با توصیفات رمانهای احساساتی و حتی کلاسیک، کاریکاتورگونهای است گروتسک از وضعیت بشر
...