فکر کنم اگر بخواهی کسی رو دوست داشته باشی، اول باید از سنگر کتابهایت بیایی بیرون، تا بتونی طرفت رو «درست» ببینی... پیام دادم و گفتم بیا خوشم می‌دار، جواب دادی و گفتی که من خوشم بی‌تو... نسخه‌ی ایرانی «شبهای روشن» از نسخه‌ی ایتالیایی فیلم _ که پوستر آن در بسیاری از صحنه‌های داخلی از کادر خارج نمی‌شود!_ به مراتب بهتر، عاشقانه‌تر و سینمایی‌تر است.

شبهای سعدی روشن تر است شبهای روشن هانیه توسلی مهدی احمدی

دختر رو به استاد دانشگاه که از قضا «کتاب باز» است، می گوید: «فکر کنم اگر بخواهی کسی رو دوست داشته باشی، اول باید از سنگر کتابهایت بیایی بیرون، تا بتونی طرفت رو «درست» ببینی».
و او، که حالا عاشق شده است، کتابهایش را، تمام دارایی اش را، همه‌ی کتابهایش را، می‌فروشد؛ بعد، آسوده با خیالِ فتحی بزرگ و نزدیک، به دختر می‌گوید:
«تو راست میگی، واقعیت با خیال‌بافی فرق داره. دارم خیالاتم رو بیرون می‌ریزم تا جا برای «تنها واقعیت» زندگیم، باز بشه.»
غافل از اینکه، تنها واقعیت زندگی‌اش، همان چهار شب بود و بس. چهار شب خوشبختی، چهار شب عاشقی، چهار شب روشن. چهار شبی که البته، برای یک عمر کافی ست.
***
از شروعِ سخت فیلم که بگذریم، هم نوع پرداخت رابطه‌‌ی دو شخصیت اصلی داستان و هم استفاده‌ی به‌جا، جذاب و هوشمندانه‌ از «شعر» _ مثلا دو بیت از غزل بسیار زیبای سعدی* _ و بازی‌های عالی مهدی احمدی و هانیه توسلی، باعث شده است تا نسخه‌ی ایرانی «شبهای روشن» از نسخه‌ی ایتالیایی فیلم(Le Notti Bianche - 1957) _ که پوستر آن در بسیاری از صحنه‌های داخلی از کادر خارج نمی‌شود!_ به مراتب بهتر، عاشقانه‌تر و سینمایی‌تر باشد.

سعید عقیقی هم، جز در خط سیر کلی داستان، تقریبا در هیچ چیز دیگری به رمان داستایفسکی وفادار نبوده است. و چه خوب. داستان عقیقی هم به دلیل جایگاه شعر و غزل در کنش عاشقانه‌ی دو شخصیت اصلی داستان _ که ایرانی هستند_ و هم به دلیل استفاده از عنصر «کتاب» در شخصیت پردازی، یک سر و گردن بالاتر و «روشن‌تر» از شبهای داستایفسکی است.
...

*بیا که در غم عشقت مشوشم بی‌تو
بیا ببین که در این غم چه ناخوشم بی‌تو

شب از فراق تو می‌نالم ای پری رخسار
چو روز گردد گویی در آتشم بی‌تو

دمی تو شربت وصلم نداده‌ای جانا
همیشه زهر فراقت همی چشم بی‌تو

اگر تو با من مسکین چنین کنی جانا
دو پایم از دو جهان نیز در کشم بی‌تو

پیام دادم و گفتم بیا خوشم می‌دار
جواب دادی و گفتی که من خوشم بی‌تو
...
بخشی از فیلم را ببینید:

شبهای روشن | فرزاد موتمن | 1381 ش.
نویسنده فیلمنامه: سعید عقیقی
بازیگران: مهدی احمدی، هانیه توسلی، محسن شاه‌ابراهیمی
موسیقی: پیمان یزدانیان، فیلم‌برداری: جمشید الوندی، تدوین: حسین زندباف

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...
در طبقه متوسط، زندگی عاطفی افراد تحت تأثیر منطق بازار و بده‌بستان شکل می‌گیرد، و سرمایه‌گذاری عاطفی به یکی از ابزارهای هدایت فرد در مسیر موفقیت و خودسازی تبدیل می‌شود... تکنیک‌های روانشناسی، برخلاف ادعای آزادی‌بخشی، در بسیاری از موارد، افراد را در قالب‌های رفتاری، احساسی و شناختی خاصی جای می‌دهند که با منطق بازار، رقابت، و نظم سازمانی سرمایه‌دارانه سازگار است ...
صدام حسین بعد از ۲۴۰ روز در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳ در مزرعه‌ای در تکریت با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری دستگیر شد... جان نیکسون تحلیلگر ارشد سیا بود که سال‌های زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی صدام کرده بود. او که تحصیلات خود را در زمینه تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن به پایان رسانده بود در دهه ۱۹۹۰ به استخدام آژانس اطلاعاتی آمریکا درآمد و علاقه‌اش به خاورمیانه باعث شد تا مسئول تحلیل اطلاعات مربوط به ایران و عراق شود... سه تریلیون دلار هزینه این جنگ شد ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...